ات سلام عزیزم خسته نباشی
𝒑𝒂𝒓𝒕 1
ات : سلام عزیزم خسته نباشی
کوک : علیک و رفت داخل اتاق
ات : خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم شام رو گرم کردم کشیدم منتظر کوک بودم اومد یه لیوان اب خورد داشت می رفت داخل اتاق عزیزم شام گرم کردم نمی خوری
کوک : خوردم رفت داخل اتاق
ات :چرا اینجوری می کنه مگه من چی کار کردم اون اصلا بیرون شام نمی خورد حالا حتی یه شبم باهام شام نمی خوره ولی من هر شب شام درست می کنم منتظرشم ول کن شام شدم همه غذا ها رو گذاشتم داخل یخچال ظرف ها رو شستم و رفتم تا بخوابم اومدم روی تخت دراز بکشم که کوک
کوک : برو یجا دیگه بخواب
ات : چرا؟ (با بغض ناراحتی )
کوک: چون دوست ندارم کنارم باشی حالا هم برو (سرد)
ات: مگه چی کار کردم باهام اینجوری می کنی (ناراحت اروم بغص هنوزم داره)
کوک: گمشو بیرون حوصلتو ندارم خستم
ات : بدون هیچ حرفی سریع رفت داخل اتاق مهمان و بغضش ترکید دلش پر غم بود چرا باهام بد رفتار می کنه کسی که نمی زاشت به من کمتر از گل بگن حالا بهم می گه گمشو بیرون حوصلتو ندارم همون کسی که چون دوستم با تندی و بلند بهم گفت برو بیرون زدتش و دیگه نزاشت ببینمش حالا بهم می گه گمشو دیگه حوصلتو ندارم حتی نمی خواد منو بینه اگه یه بار بود می گفتم خسته است اما یه ماه یه ماه خسته است توی این یه ماه حتی یه کلمه درست حسابی باهام حرف نزده نه نمی تونه این باشه نه امکان نداره گفت حوصله منو نداره یعنی نه بابا اشتباه می کنم یه چند دقیقه بعد برسی کردنش که اشکال نداره تا صبح خوابش نبرد صبح که کوک می خواست بره ات هم پاشد اون که رفت ات هم سریع لباس پوشیدم کلید ماشینش رو برداشت رفت دنبالش داخل راه شرکت بود که ماشین کوک رو دید اروم پشتش حرکت کرد دم شرکت وایساد پیاده شد کلید ماشین رو داد به یه نفر تا براش ببره داخل پارکینگ ات هم از فرصت استفاده کرد سریع پارک کرد رفتی دنبال کوک اونم وارد شرکت شد سوار اسانسور شد رفت طبقه اخر ات هم با اسانسور بغلی رفت طبقه اخر روبه رو یه میز بود و چند نفر نشسته بودن و دوتا راه رو بود کوک از سمت چپ رفت می خواست دنبالش بره که یه خانم صداش زد
خانم : ببخشید کجا می خواید برید کوک برگشت سمتمون که ات سریع پشت گلدون قایم شدم کوکم بی خیال شد رفت اونم رفتم سمت میز اون خانومه
ات : سلام
خانم : کجا می خواستید برید چرا قایم شدید قبلا برای ورود هماهنگ کردید یا کارمند جدیدید کارتتون رو می تونم ببینم
ات: کارت ندارم هماهنگ هم نکردم
خانم : نمی تونید وارد این بخش بشید مخصوص رئیس و کارمند های خاصه این بخش
ات : باید با کی هماهنگ کنم
خانم : با خود رئیس یا دستیارش خانم کانگ
ات : دستیار رئیس یه زنه رابطش با رئیس چه جوریه با خودش نکنه با خانم ...
ات : سلام عزیزم خسته نباشی
کوک : علیک و رفت داخل اتاق
ات : خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم شام رو گرم کردم کشیدم منتظر کوک بودم اومد یه لیوان اب خورد داشت می رفت داخل اتاق عزیزم شام گرم کردم نمی خوری
کوک : خوردم رفت داخل اتاق
ات :چرا اینجوری می کنه مگه من چی کار کردم اون اصلا بیرون شام نمی خورد حالا حتی یه شبم باهام شام نمی خوره ولی من هر شب شام درست می کنم منتظرشم ول کن شام شدم همه غذا ها رو گذاشتم داخل یخچال ظرف ها رو شستم و رفتم تا بخوابم اومدم روی تخت دراز بکشم که کوک
کوک : برو یجا دیگه بخواب
ات : چرا؟ (با بغض ناراحتی )
کوک: چون دوست ندارم کنارم باشی حالا هم برو (سرد)
ات: مگه چی کار کردم باهام اینجوری می کنی (ناراحت اروم بغص هنوزم داره)
کوک: گمشو بیرون حوصلتو ندارم خستم
ات : بدون هیچ حرفی سریع رفت داخل اتاق مهمان و بغضش ترکید دلش پر غم بود چرا باهام بد رفتار می کنه کسی که نمی زاشت به من کمتر از گل بگن حالا بهم می گه گمشو بیرون حوصلتو ندارم همون کسی که چون دوستم با تندی و بلند بهم گفت برو بیرون زدتش و دیگه نزاشت ببینمش حالا بهم می گه گمشو دیگه حوصلتو ندارم حتی نمی خواد منو بینه اگه یه بار بود می گفتم خسته است اما یه ماه یه ماه خسته است توی این یه ماه حتی یه کلمه درست حسابی باهام حرف نزده نه نمی تونه این باشه نه امکان نداره گفت حوصله منو نداره یعنی نه بابا اشتباه می کنم یه چند دقیقه بعد برسی کردنش که اشکال نداره تا صبح خوابش نبرد صبح که کوک می خواست بره ات هم پاشد اون که رفت ات هم سریع لباس پوشیدم کلید ماشینش رو برداشت رفت دنبالش داخل راه شرکت بود که ماشین کوک رو دید اروم پشتش حرکت کرد دم شرکت وایساد پیاده شد کلید ماشین رو داد به یه نفر تا براش ببره داخل پارکینگ ات هم از فرصت استفاده کرد سریع پارک کرد رفتی دنبال کوک اونم وارد شرکت شد سوار اسانسور شد رفت طبقه اخر ات هم با اسانسور بغلی رفت طبقه اخر روبه رو یه میز بود و چند نفر نشسته بودن و دوتا راه رو بود کوک از سمت چپ رفت می خواست دنبالش بره که یه خانم صداش زد
خانم : ببخشید کجا می خواید برید کوک برگشت سمتمون که ات سریع پشت گلدون قایم شدم کوکم بی خیال شد رفت اونم رفتم سمت میز اون خانومه
ات : سلام
خانم : کجا می خواستید برید چرا قایم شدید قبلا برای ورود هماهنگ کردید یا کارمند جدیدید کارتتون رو می تونم ببینم
ات: کارت ندارم هماهنگ هم نکردم
خانم : نمی تونید وارد این بخش بشید مخصوص رئیس و کارمند های خاصه این بخش
ات : باید با کی هماهنگ کنم
خانم : با خود رئیس یا دستیارش خانم کانگ
ات : دستیار رئیس یه زنه رابطش با رئیس چه جوریه با خودش نکنه با خانم ...
- ۱۴.۳k
- ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط