ازدواج اجباری~♡~پارت۳۵
ازدواج اجباری~♡~پارت۳۵
رونا:چرا ماشینو پارک نمیکنی
ته:رونا تو برو من کار دارم شام نمیام خونه
رونا:چیکار داری
ته:کار دارم دیگه
رونا:ینی میخوای منو تنها بزاری
ته:.....
رونا:باشه خداحافظ
در رو محکم بست و رفت هوفف چیکار کنم دلم نمیخواد دلش بشکنه
رفتم خونه سومی
ته:سلام عشقم
سومی:سلام عزیزم
همو بوسیدیم
سومی:بیا شام حاظره
ته:به به
سومی:/میخنده
شام رو خوردیم ساعت ۱۱ بود سومی تو بغلم بود روی مبل بودیم
سومی:تهیونگ
ته:جانم
سومی:میدونی از کی رابطه نداشتیم
ته:عشقم من الان آمادگی ندارم
که دیدم بارون اومد
راوی ویو:
خلاصه دیگه باهم حرف زدن
رونا ویو:
وقتی منو گزاشت رفت خیلی ناراحت شدم پسره ایکبیری رفتم لباسمو عوض کردم غذا هم از بیرون سفارش دادم خوردم ساعت ۱ شب بود بارون میومده هنوز نیومده بود خونه کنار تخت نشسته بودم و آروم اشک میریختم چندتا قرص خواب آور خوردم که خوابم بره که تهیونگ اومد تو اتاق
ته:رونا
رونا:....
ته:رونا خوبی
بلندم کرد گزاشت رو تخت
ته:چیشده
رونا:تو واقعا رو مخی
ته:چی
رونا:چند بار دیگه باید بگم هاا/گریه
ته:رونا....
رونا:هیس ساکت باش
ته:.....
رونا:ابله من نه دوست دارم ....نه عاشقتم....بلکه دیوونتم دیوونهه/گریه
رونا:کی میخوای بفهمی ها کییی/گریه
ته:....
سرمو گزاشتم رو تخت و خوابم برد...
..............
تهیونگ ویو:
وقتی رونا این حرفا رو بهم زد قلبم آتیش گرفت البته خوشحالم بودم که دوستم داره منم دوسش دارم خب کنتر رونا دراز کشیدم و خوابم برد
ساعت۷ صبح:
رونا ویو:
با سردرد از خواب بیدار شدم کنار تهیونگ بودم یهو یادم افتاد اون شب مست بودم چی بهش گفتم من خیلی احمقم رفتم پایین قرص سردرد خوردم که تهیونگ اومد پایین
ته:صبح بخیر
نگاش کردم
رونا:صبح بخیر/سرد
و رفتم بالا حاظر شدم رفتم بیرون ماشینم پارو شده بود بود سوار ماشینم شدم و رفتم شرکت
تق تق
رونا:بیا تو
÷سلام خانم
رونا:سلام برنامه رو میگی/بیحوصله
÷بله.....خانم چیزی شده بی حالین
رونا:چیزی نیس سردرد دارم..خب تو ادامه بده
÷چشم..چندتا پرونده باید برسی کنین و....
رونا:کارای همیشه درسته
÷بله
رونا:باشه میتونی بری
÷با اجازه
رفت منم نشستم کارامو کردم اونکه دوستم نداره منم فراموشش میکنم هرطور شده.....داشتم کارامو میکردم که در زدن
تق تق
رونا:بیا تو
ته:سلام
رونا:سلام/سرد
ته:ماشینت درست شد
رونا:اوهوم/سرد
ته:چرا واینسادی باهم بریم
رونا:باید جواب پس بدم/سرد
ته:..چی
رونا:/نفس عمیق میکشه
رونا:خب دیگه کار دیگه ای نداری چون من خیلی کار دارم /سرد
ته:....
رونا:برو دیگه/ سرد
ته:ها آره منم خیلی کار دارم...من رفتم
رونا:بسلامت/سرد
تهیونگ رفت که یجی زنگ زد
رونا:الو
ینی:سلام چطوری
رونا:بد نیستم
یجی:چرا چیشده
رونا:خب حالا بعدا میگم کارتو بگو
...........
رونا:چرا ماشینو پارک نمیکنی
ته:رونا تو برو من کار دارم شام نمیام خونه
رونا:چیکار داری
ته:کار دارم دیگه
رونا:ینی میخوای منو تنها بزاری
ته:.....
رونا:باشه خداحافظ
در رو محکم بست و رفت هوفف چیکار کنم دلم نمیخواد دلش بشکنه
رفتم خونه سومی
ته:سلام عشقم
سومی:سلام عزیزم
همو بوسیدیم
سومی:بیا شام حاظره
ته:به به
سومی:/میخنده
شام رو خوردیم ساعت ۱۱ بود سومی تو بغلم بود روی مبل بودیم
سومی:تهیونگ
ته:جانم
سومی:میدونی از کی رابطه نداشتیم
ته:عشقم من الان آمادگی ندارم
که دیدم بارون اومد
راوی ویو:
خلاصه دیگه باهم حرف زدن
رونا ویو:
وقتی منو گزاشت رفت خیلی ناراحت شدم پسره ایکبیری رفتم لباسمو عوض کردم غذا هم از بیرون سفارش دادم خوردم ساعت ۱ شب بود بارون میومده هنوز نیومده بود خونه کنار تخت نشسته بودم و آروم اشک میریختم چندتا قرص خواب آور خوردم که خوابم بره که تهیونگ اومد تو اتاق
ته:رونا
رونا:....
ته:رونا خوبی
بلندم کرد گزاشت رو تخت
ته:چیشده
رونا:تو واقعا رو مخی
ته:چی
رونا:چند بار دیگه باید بگم هاا/گریه
ته:رونا....
رونا:هیس ساکت باش
ته:.....
رونا:ابله من نه دوست دارم ....نه عاشقتم....بلکه دیوونتم دیوونهه/گریه
رونا:کی میخوای بفهمی ها کییی/گریه
ته:....
سرمو گزاشتم رو تخت و خوابم برد...
..............
تهیونگ ویو:
وقتی رونا این حرفا رو بهم زد قلبم آتیش گرفت البته خوشحالم بودم که دوستم داره منم دوسش دارم خب کنتر رونا دراز کشیدم و خوابم برد
ساعت۷ صبح:
رونا ویو:
با سردرد از خواب بیدار شدم کنار تهیونگ بودم یهو یادم افتاد اون شب مست بودم چی بهش گفتم من خیلی احمقم رفتم پایین قرص سردرد خوردم که تهیونگ اومد پایین
ته:صبح بخیر
نگاش کردم
رونا:صبح بخیر/سرد
و رفتم بالا حاظر شدم رفتم بیرون ماشینم پارو شده بود بود سوار ماشینم شدم و رفتم شرکت
تق تق
رونا:بیا تو
÷سلام خانم
رونا:سلام برنامه رو میگی/بیحوصله
÷بله.....خانم چیزی شده بی حالین
رونا:چیزی نیس سردرد دارم..خب تو ادامه بده
÷چشم..چندتا پرونده باید برسی کنین و....
رونا:کارای همیشه درسته
÷بله
رونا:باشه میتونی بری
÷با اجازه
رفت منم نشستم کارامو کردم اونکه دوستم نداره منم فراموشش میکنم هرطور شده.....داشتم کارامو میکردم که در زدن
تق تق
رونا:بیا تو
ته:سلام
رونا:سلام/سرد
ته:ماشینت درست شد
رونا:اوهوم/سرد
ته:چرا واینسادی باهم بریم
رونا:باید جواب پس بدم/سرد
ته:..چی
رونا:/نفس عمیق میکشه
رونا:خب دیگه کار دیگه ای نداری چون من خیلی کار دارم /سرد
ته:....
رونا:برو دیگه/ سرد
ته:ها آره منم خیلی کار دارم...من رفتم
رونا:بسلامت/سرد
تهیونگ رفت که یجی زنگ زد
رونا:الو
ینی:سلام چطوری
رونا:بد نیستم
یجی:چرا چیشده
رونا:خب حالا بعدا میگم کارتو بگو
...........
۷.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.