part (6) 🫂🖇🩺💊
part (6) 🫂🖇🩺💊
بورا:خب دیگه رسیدیم من برم
کوک:مراقب خودت باش
بورا:توم همینطور خدافظ
...
کوک:خیلی خوب بود با اون وقت گذروندم از وقتی دستم اینجوری شده نمیدونم چرا انگار اینهمه بهم خوش نگذشته
بورا:/
بورا:اقای کیم خوب ی نفر دیگه رو به جای من بفرستید
(اقای کیم ا.ک)
ا.ک:وای این انتخاب رئیسه و دیگه هم تغییرش نمیده مگر اینکه تو اصلا نباشی
بورا:منظورتون چیه؟؟
ا.ک:منظورم اینکه ممکنه اخراج بشی اگه قبول نکنی
بورا:ولی من..
ا.ک:ولی نداره تو باید بری یا کلا اخراجی
بورا:...
ا.ک:از فردا هم دیگه بیمارستان نیا یه سره برو شرکت بیگ هیت
بورا:بله*زیر لب*
خب دیگه رفع زحمت میکنم
ا.ک:بفرمایید
بورا:اههههه این دیگه چ شانسیه اخه..ولی بدم نشدا اون پسره کوک و هر روز میبینم بد اینکه خوشم نمیومد ازشون ولی چاره ای نیست ولی از وقتی اون پسرارو دیدم نظرم ی کوچولو عوض شد
حالا ولش کن باید برم برای فردا اماده بشم پس اول میرم خرید
بعد خرید توی خونه:/
اخیشششششش خسته شدمااا
دیگه شب شده بود منم باید استراحت کنم که برای فردا سرحال برم سر کار
بعد خوردن شام خوابیدم
صبح:/
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم کارامو انجام دادم رفتم صبونه خوردمو لباسی که دیروز خریدمو پوشیدم
خیلی خوشگل شده بودم .. حالا وقتش بود که برم
ساعت ۹ توی شرکت:/
بورا.. منتظر بودم که برم خودمو معرفی کنم
منشی:خب بفرمایید داخل
بورا:بله ممنون..رفتم اتاق مدیر..سلام
پدن:سلام شما خانم لی بورا هستید درسته؟؟
بورا:بله
پدن:خب از این به بعد پزشک این شرکت هستید هر هروز باید سر ساعت اینجا باشید شاید بعضی اوقات کل شب هم شرکت باشید چون گروه های شرکت ما خیلی از اوقات شب ها هم تمرین دارن و باید مراقب باشیم و باید سفر های کاری هم حضور داشته باشید
بورا:بله من عادت دارم چون توی بیمارستان هم خیلی اوقات شب کار هستم ولی درمورد سفر کاری..
پدن:نگران نباشید اونجاش کلا به عهده ما هست جای نگرانی نیست
بورا:بله . راستی اوقاتی که بیکارم چی؟؟هر روز که اینجا بیماری ندارم؟؟
پدن:اقای کیم گفتن که شما دارین درباره ی یک موضوعی تحقیق میکنین که درمورد پایان نامتون هست درسته؟؟
بورا:بله
پدن:پس روی پرژتون کار کنین در ضمن من یک دوست پزشک دارم که توی امریکا کار میکنه و میتونم از اونم کمک بگیرین به من بگین بهشون میگم..فک کنم شما خیلی پزشک خوبی باشین
بورا:چطور؟؟
پدن:چون رئیس بیمارستان خیلی سفارشتون و کرده
بورا:ایشون لطف دارن
پدن:پس میتونین تشریف ببرین منشی اتاق کارتون رو نشون میدن
بورا:ممنون..و از اتاق اومد بیرون
منشی:خب بفرمایید اتاقتون رو نشون بدم
بورا:ممنون
منشی اتاق و نشونم داد و رفت وارد اتاق که شدم دیدم
...
اسلاید دوم:لباس(که البته کت و شلوراه) بورا
بورا:خب دیگه رسیدیم من برم
کوک:مراقب خودت باش
بورا:توم همینطور خدافظ
...
کوک:خیلی خوب بود با اون وقت گذروندم از وقتی دستم اینجوری شده نمیدونم چرا انگار اینهمه بهم خوش نگذشته
بورا:/
بورا:اقای کیم خوب ی نفر دیگه رو به جای من بفرستید
(اقای کیم ا.ک)
ا.ک:وای این انتخاب رئیسه و دیگه هم تغییرش نمیده مگر اینکه تو اصلا نباشی
بورا:منظورتون چیه؟؟
ا.ک:منظورم اینکه ممکنه اخراج بشی اگه قبول نکنی
بورا:ولی من..
ا.ک:ولی نداره تو باید بری یا کلا اخراجی
بورا:...
ا.ک:از فردا هم دیگه بیمارستان نیا یه سره برو شرکت بیگ هیت
بورا:بله*زیر لب*
خب دیگه رفع زحمت میکنم
ا.ک:بفرمایید
بورا:اههههه این دیگه چ شانسیه اخه..ولی بدم نشدا اون پسره کوک و هر روز میبینم بد اینکه خوشم نمیومد ازشون ولی چاره ای نیست ولی از وقتی اون پسرارو دیدم نظرم ی کوچولو عوض شد
حالا ولش کن باید برم برای فردا اماده بشم پس اول میرم خرید
بعد خرید توی خونه:/
اخیشششششش خسته شدمااا
دیگه شب شده بود منم باید استراحت کنم که برای فردا سرحال برم سر کار
بعد خوردن شام خوابیدم
صبح:/
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم کارامو انجام دادم رفتم صبونه خوردمو لباسی که دیروز خریدمو پوشیدم
خیلی خوشگل شده بودم .. حالا وقتش بود که برم
ساعت ۹ توی شرکت:/
بورا.. منتظر بودم که برم خودمو معرفی کنم
منشی:خب بفرمایید داخل
بورا:بله ممنون..رفتم اتاق مدیر..سلام
پدن:سلام شما خانم لی بورا هستید درسته؟؟
بورا:بله
پدن:خب از این به بعد پزشک این شرکت هستید هر هروز باید سر ساعت اینجا باشید شاید بعضی اوقات کل شب هم شرکت باشید چون گروه های شرکت ما خیلی از اوقات شب ها هم تمرین دارن و باید مراقب باشیم و باید سفر های کاری هم حضور داشته باشید
بورا:بله من عادت دارم چون توی بیمارستان هم خیلی اوقات شب کار هستم ولی درمورد سفر کاری..
پدن:نگران نباشید اونجاش کلا به عهده ما هست جای نگرانی نیست
بورا:بله . راستی اوقاتی که بیکارم چی؟؟هر روز که اینجا بیماری ندارم؟؟
پدن:اقای کیم گفتن که شما دارین درباره ی یک موضوعی تحقیق میکنین که درمورد پایان نامتون هست درسته؟؟
بورا:بله
پدن:پس روی پرژتون کار کنین در ضمن من یک دوست پزشک دارم که توی امریکا کار میکنه و میتونم از اونم کمک بگیرین به من بگین بهشون میگم..فک کنم شما خیلی پزشک خوبی باشین
بورا:چطور؟؟
پدن:چون رئیس بیمارستان خیلی سفارشتون و کرده
بورا:ایشون لطف دارن
پدن:پس میتونین تشریف ببرین منشی اتاق کارتون رو نشون میدن
بورا:ممنون..و از اتاق اومد بیرون
منشی:خب بفرمایید اتاقتون رو نشون بدم
بورا:ممنون
منشی اتاق و نشونم داد و رفت وارد اتاق که شدم دیدم
...
اسلاید دوم:لباس(که البته کت و شلوراه) بورا
۵۶.۸k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.