یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشت

یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛
یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری.

مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی

📚 #قهوه_سرد_آقای_نویسنده
دیدگاه ها (۲۸)

امروزم یه روز عادیه یه روزی مثل همه ی روزای دیگه خورشید تو آ...

💬 #دیالوگ عشق چیزه وحشتناکیه،امن نیستچون وقتی عاشق کسی میشی...

خواستم از رنجش دوری بگویم یادم آمدعشق با آزار، خویشاوندی دیر...

ما قول های زیادی به هم داده بودیم ،مثلا قول داده بودی چشم ها...

قبلانم گفتمقاطی کردن ورزش مردو زن , یه Master Plan صهیونیست ...

انسانیت

1- آزادی ملت برام ترجمه کنین این کلمه ساده رو !!مثلا اگر اقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط