کوک کیم آت محکم

کوک کیم آت (محکم)

از بقل مامانم جدا شدم و به ارباب تعظیم کردم

ات م.. متاسفم
کوک بعدا به خدمتت میرسم فعلا با مامانت حرف بزن
ات چ....چشم
م.ات برو بیرون می‌خوام خصوصی حرف بزنم
کوک باشه خدافظ ۱۰ دقیقه وقت دارین آت کارهای مهم تری داره (نیشخند)

با این حرفش لرزم گرفت رفت بیرون تصمیم گرفتم قضیه رو به مامانم بگم

ات مامان من حامله ام
م.ات و...واقعا (ذوق )
ات اره ولی بزودی سقطش میکنم
م.ات نه من نمیزارم نوه مو بکشی( بغض)
ات مامان من الان فقط یه برده ام و زندانی
م.ات تخصیر اون بابات بود که تورو فروخت
ات عیبی نداره گذشته ها گذشته
م.ات این گذشته رو ایندت تاثیر می‌زاره
ات عیبی ندارد مامان

ویو پدر.کوک
رفتم طبقه بالا تا به خانم کیم بگم که قرارداد اکیه که صداشونو شنیدم... باورم نمیشه این برده از پسر من حاملست خیلی احمقه که فکر می‌کنه میزارم بچه رو نگه داره آبرو شو میبرم رفتم پایین و داد زدم
پ.کوک یه زیر...خواب برده از پسر یکی یدونه من حاملست خیلی احمقانست نه؟
همه:( خنده)
پ.کوک آقای کیم متاسفم براتون که همچین دختری و تربیت کردین
پ.ات این دختر خیلی هم عالیه مشکل اون نی که حامله شده

که اون برده اومد پایین

ات سقطش میکنم (بغض)
دیدگاه ها (۳)

توجه توجه این پارت اشک اوره و اگه بیماری قلبی دارین نخونین🥲 ...

ویو آتیه صدایی از اتاق ارباب اومد و رفتم و در اتاق زدمکوک بی...

کوک: یادتون که نرفته دخترتون الان برده منه و از اونجایی که ه...

ویو آتبی رحم من اصلا نمی‌دونم اون دستگاه چیه ولی خب ج.ه هارو...

ازدواج اجباریP:2 ،سر میز شام، م،د:دخترم تو نمی خوای ازدواج ...

رمان j_k

عشق مافیا پارت*¹*

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط