زندگی سیاه پارت
زندگی سیاه پارت ۲
و گفت:( اوه، سلام دوست داری خودت رو معرفی کنی؟)
گفتم:(م..من کیم یوجونگ هستم مال کره ی جنوبی!)
ناگهان صدای خنده ی بچه ها اومد و اشک توی چشمام
جمع شد.
معلم گفت:(شنیدم تو یکی از بهترین نقاش کلاس هستی درسته؟)
و گفتم:(ب..ب..بله!)
کلاس بعد از ۲۰دقیقه تموم شد و زنگ تفریح بود و من همراه خودم یک کاغذ و مداد بردم.
من توی زنگ تفریح نقاشی خودم رو کنار سونگ کانگ میکشیدم تا اینکه یکی از دخترا اومد و نقاشی رو برداشت و تیکه تیکش کرد اشک توی چشمام جمع شد که یکهو دیدم یک دختر دیگه اومد و ویلچرم رو سریع برد سمت سونگ کانگ پرت کرد و من پرت شدم رو زمین تا اینکه سونگ کانگ برگشت و خیلی سریع کمکم کرد پاشم و روی ویلچر بشینم سونگ کانگ دوباره
گفت:(ببخشید ، اونا بهت حسودی میکنن)
و دوباره گونه هام سرخ شد و چشمام رو بستم و وقتی باز کردم دیدم سونگ کانگ بهم دوباره خیره شده که یکهو
گفت:(از من خجالت میکشی؟)
گفتم:(چی من اصلا)
گفت:(چرا پس هر موقع میام پیشت گونه هات سرخ میشه و چشماتو میبندی؟)
دلیلی نداشتم و گفتم:(میشه برم سر کلاس؟)
و گفت:(بیا با هم بریم)
و گفت:( اوه، سلام دوست داری خودت رو معرفی کنی؟)
گفتم:(م..من کیم یوجونگ هستم مال کره ی جنوبی!)
ناگهان صدای خنده ی بچه ها اومد و اشک توی چشمام
جمع شد.
معلم گفت:(شنیدم تو یکی از بهترین نقاش کلاس هستی درسته؟)
و گفتم:(ب..ب..بله!)
کلاس بعد از ۲۰دقیقه تموم شد و زنگ تفریح بود و من همراه خودم یک کاغذ و مداد بردم.
من توی زنگ تفریح نقاشی خودم رو کنار سونگ کانگ میکشیدم تا اینکه یکی از دخترا اومد و نقاشی رو برداشت و تیکه تیکش کرد اشک توی چشمام جمع شد که یکهو دیدم یک دختر دیگه اومد و ویلچرم رو سریع برد سمت سونگ کانگ پرت کرد و من پرت شدم رو زمین تا اینکه سونگ کانگ برگشت و خیلی سریع کمکم کرد پاشم و روی ویلچر بشینم سونگ کانگ دوباره
گفت:(ببخشید ، اونا بهت حسودی میکنن)
و دوباره گونه هام سرخ شد و چشمام رو بستم و وقتی باز کردم دیدم سونگ کانگ بهم دوباره خیره شده که یکهو
گفت:(از من خجالت میکشی؟)
گفتم:(چی من اصلا)
گفت:(چرا پس هر موقع میام پیشت گونه هات سرخ میشه و چشماتو میبندی؟)
دلیلی نداشتم و گفتم:(میشه برم سر کلاس؟)
و گفت:(بیا با هم بریم)
- ۴.۳k
- ۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط