زندگی سیاه پارت

زندگی سیاه پارت۳
پشت ویلچرم رو گرفت و من رو به کلاس برد و خودش رفت سر جاش نشت ولی من خیلی میترسیدم چون همه ی دخترای مدرسه بهم یک جوری نگاه میکردن انگار سونگ کانگ بره تیکه بزرگم گوشمه، معلم اومد و ریاضی رو درس داد ولی من تمام مدت داشتم نقاشی خودم رو کنار سونگ کانگ میکشیدم و زنگ تموم شد، تا رسیدیم به زنگ اخری، انقدر خسته بودم رو ی نقاشی هام خوابم برده بود.

سونگ کانگ

دیدم خوابیده،تصمیم گرفتم برم جلو و کتم رو روش بندازم تا اینکه چشمم به نقاشی هاش افتاد چقدر شبیه من و اون بودن!
من عاشق کیم یوجونگ بودم فکر کنم اونم من رو دوست داره نه؟
تصمیم گرفتم یک نامه بزارم روی میزش:

سلام کیم یوجونگ عزیز امشب بیا خونه ی من تا بهم ریاضی رو درس بدی:)
تصمیم گرفتم وسایلم رو جمع کنم و تا پیشونیش روبوسیدم از خواب پرید انگار ترسیده بود پس خیلی سریع فرار کردم. تا نامرو باز کنه

کیم یو جونگ

خیلی میترسیدم برم خونش ادرس رو چک کردم و دیدم خیلی به خونه ی ما نزدیکه بخاطر همین با ترس و لرز رفتم ، بالاخره رسیدم اما تا خواستم زنگ رو بزنم انگشتم رو نگه داشتم خواستم برگردم خونه تا اینکه دیدم خود در رو باز کرد و گفت
دیدگاه ها (۶)

زندگی سیاه پارت۴ دستم رو گرفت و گفت:(بیا داخل)رفتم تو سونگ ...

زندگی سیاه پارت۵دامنش رو زدم بالا و جیغ زد و گفت:(من فکر کرد...

زندگی سیاه پارت ۲و گفت:( اوه، سلام دوست داری خودت رو معرفی ک...

زندگی سیاه پارت ۱کیم یوجونگامروز روز اول مدرسه هست و من خیلی...

گل وحشی منپارت ۵ ویو تهیونگات خیلی خوشگل بود، واییی چم شده ن...

#pain #P⁴«ویو جونگکوک» کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!! همه بر...

انیمه گاچیاکوتابزارین براتون بگم که دیشب خیلی برای من عجیب ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط