هرزه خانه ارباب
#هرزه_خانه_ارباب
part: 20
ات: اجوما الان از من چ کاری ساختس هوم؟ ارباب کاریرو ک کردن باید تا اخرش باشن
اجوما: دخترم تو خیلی مهربونی با فکری پس باید اماده باشی ک ی روز ارباب برگرده پیشت
ات: عام اجو نگینننن *خجالت کشیدن
اجوما:*خنده
(ویو جیمین)
گفته بودم تدارکات عروسی رو بچینن
ولی اینکه اون لحضه فاکیییی دوباره یادم اومد باعث شد لبخنذ عصبی بزنم یکم امید داشتم ک برگردم پیش ات چون مامان بابا هم زیاد موافق نیستن
لباسامو عوض کردم نشستم رو تخت
قرص های ارام بخشو خوردم و اجومارو صدا زدم
اجوما: بله پسرم؟؟
جیمین: میشه ات امشب فقط کنارم بخابع؟ لباس راحت بگو بپوشه و کنارم بیاد بخابه
اجوما: میدونیه چیه اول اینکه پسر جون ات پریو.. ده دوم فقط کنارت بخابه؟ 😁
جیمین: خب از اونجایی ک حالش هم خوب نی الان نیاز ب عشق محبت داره منم باید کنارش باشم
اوجوما: ای پسرررره شیطوننن🥲 نگا قیافشووو باشه الان میگم بیاد
جیمین: تو بهترین اجوما دنیایی*بغل کردن اجوما
(ویو ات)
تا اومدم کپه مرگمو بزارم باز یکی لامپو روشن کرد ای بابا فششششش بدم حالا
عه اوجوما ک
اجوما: اتتتت
ات: اجوما تو ک میای تمام تنو بدن من میلرزه چیشدهههه😂
اجوما: بیا این لباس خابا رو بگیر(عکس میزارم) برو پیش ارباب بخاب
ات: من پریودم هااا
اجوما: میدونم ولی ارباب گفته فقط میخواد بغلت کنه بخابه
ات: باشه ای از سر خوشحالی گفتم با لبخن کمرنگم رفتم ب سمت اتاق ارباب.......
part: 20
ات: اجوما الان از من چ کاری ساختس هوم؟ ارباب کاریرو ک کردن باید تا اخرش باشن
اجوما: دخترم تو خیلی مهربونی با فکری پس باید اماده باشی ک ی روز ارباب برگرده پیشت
ات: عام اجو نگینننن *خجالت کشیدن
اجوما:*خنده
(ویو جیمین)
گفته بودم تدارکات عروسی رو بچینن
ولی اینکه اون لحضه فاکیییی دوباره یادم اومد باعث شد لبخنذ عصبی بزنم یکم امید داشتم ک برگردم پیش ات چون مامان بابا هم زیاد موافق نیستن
لباسامو عوض کردم نشستم رو تخت
قرص های ارام بخشو خوردم و اجومارو صدا زدم
اجوما: بله پسرم؟؟
جیمین: میشه ات امشب فقط کنارم بخابع؟ لباس راحت بگو بپوشه و کنارم بیاد بخابه
اجوما: میدونیه چیه اول اینکه پسر جون ات پریو.. ده دوم فقط کنارت بخابه؟ 😁
جیمین: خب از اونجایی ک حالش هم خوب نی الان نیاز ب عشق محبت داره منم باید کنارش باشم
اوجوما: ای پسرررره شیطوننن🥲 نگا قیافشووو باشه الان میگم بیاد
جیمین: تو بهترین اجوما دنیایی*بغل کردن اجوما
(ویو ات)
تا اومدم کپه مرگمو بزارم باز یکی لامپو روشن کرد ای بابا فششششش بدم حالا
عه اوجوما ک
اجوما: اتتتت
ات: اجوما تو ک میای تمام تنو بدن من میلرزه چیشدهههه😂
اجوما: بیا این لباس خابا رو بگیر(عکس میزارم) برو پیش ارباب بخاب
ات: من پریودم هااا
اجوما: میدونم ولی ارباب گفته فقط میخواد بغلت کنه بخابه
ات: باشه ای از سر خوشحالی گفتم با لبخن کمرنگم رفتم ب سمت اتاق ارباب.......
۱۷.۵k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.