هرزه خانه ارباب
#هرزه_خانه_ارباب
part: 17
(ویو جیمین)
رو صندلیم نشستم پشت کردم ب در خیره شدن ب بیرون و بغض و اشک هام کم کم داشت خودشو نشون میداد اون کلافگی همشون داشتم قلب و روحمو میخوردن
من فقط ی دختر تو ذهنم بود اونم ات اما تمام رویام با اون خراب شد و نابود
اون گایو اون با این ثارش زندگیمو ب لجن کشید منم میدونم چیکار کنم باهاش....
*صدای در
اجوما: ارباب گایو رو اوردم
جیمین:...
اجوما: من میرم
جیمین: در حالی ک پشت کرده بود گف: همینجا بمون
اجوما: چشم
جیمین: هعی تو دختره
گایو: بله
ازدواج ما فقط اینه تو بچه رو ب دنیا میاری بعدش طلاق دلت ب هیج چیز خوش نباشه
اینم بدون زندگی ما از اون ها نخواهد شد ک پر از عشقه فهمیدی!
گایو: بله
جیمین: یادت نره حتی ازدواج هم کردیم نباید از زبونت بیوفته و بهم بگی ارباب
گایو: چشم ارباب
جیمین: برو بیرونننننن (داد زیاددد)
..........
(ویو ات )
اجونا منو و گایو رو بزد در اتاق ارباب بهم گفت منتظر بمونم
بعد از دعوا ها منو گایو دیگه مث سابق نبودیم
ولی من همش این تو ذهنمه
part: 17
(ویو جیمین)
رو صندلیم نشستم پشت کردم ب در خیره شدن ب بیرون و بغض و اشک هام کم کم داشت خودشو نشون میداد اون کلافگی همشون داشتم قلب و روحمو میخوردن
من فقط ی دختر تو ذهنم بود اونم ات اما تمام رویام با اون خراب شد و نابود
اون گایو اون با این ثارش زندگیمو ب لجن کشید منم میدونم چیکار کنم باهاش....
*صدای در
اجوما: ارباب گایو رو اوردم
جیمین:...
اجوما: من میرم
جیمین: در حالی ک پشت کرده بود گف: همینجا بمون
اجوما: چشم
جیمین: هعی تو دختره
گایو: بله
ازدواج ما فقط اینه تو بچه رو ب دنیا میاری بعدش طلاق دلت ب هیج چیز خوش نباشه
اینم بدون زندگی ما از اون ها نخواهد شد ک پر از عشقه فهمیدی!
گایو: بله
جیمین: یادت نره حتی ازدواج هم کردیم نباید از زبونت بیوفته و بهم بگی ارباب
گایو: چشم ارباب
جیمین: برو بیرونننننن (داد زیاددد)
..........
(ویو ات )
اجونا منو و گایو رو بزد در اتاق ارباب بهم گفت منتظر بمونم
بعد از دعوا ها منو گایو دیگه مث سابق نبودیم
ولی من همش این تو ذهنمه
۱۲.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.