پارت چهارم
پارت چهارم
+خیلی سعی کردم این کارو بکنم ولی وجود یه آشغال کثیفی مثل تو حال هر چی آدمه تو این زندگی بد میکنه کاری میکنم همه ی مردم یجوری باهات رفتار کنن که خودکشی کنی!
-چرا می خوای اینکارو باهام بکنی هانول؟ مگه من چه گناهی کردم؟
هانول خواست جوابمو بده که یه دفعه ا/ت از کنار هانول رد شد و اومد داخل
×نامی؟ حالت خوبه؟ چیشد یه دفعه گذاشتی رفتی؟
-من.....
+میبینم که دوست دخترت اومده
با صدای هانول نگاهمونو دادیم بهش
×چیشده که شما اومدین اینجا خانوم مین؟
+ببین دختر جون من دوست دختر سابق این آقا بودم و باید بگم وقت گذروندن تو باهاش فقط تباه کردن زندگی خودته!
×منظورت چیه؟
+اولا که مادرش از یه رابطه نامشروع بدنیا آوردتش بعدم که تو سن کمش می رفت فاحشه خونه و به مردا سرویس می داد! بعد از اونم که مواد می کشید و با صد تا بدبختی و کمپ رفتن تونست ترک کنه الانم که نه پولی داره نه خونه ای نه خانواده ای! تازه با هیچکسم حرف نمیزنه فقط سرش تو گوشی و کتابه چی توش دیدی که می خوای دوست دخترش باشی؟
×من....
-حق با اونه ا/ت من خیلی آدم عوضیم به هیچ دردی نمی خورم تو داری فقط وقتتو تلف میکنی
بدون اینکه اجازه بدم ا/ت یا هانول حرف دیگه ای بزنن از اردوگاه زدم بیرون
چرا بدنیا اومدم؟ چرا زنده ام؟ چرا باید امیدوار باشم؟
(ا/ت ویو)
+حقش بود....احمق مریض
-برای چی اون حرفارو زدی؟
+ها؟ من فقط داشتم کمکت می کردم مگه چیه؟
-میدونی اون همین الانشم مثه چی افسرده اس و تو داری بیشتر گند میزنی به حالش؟
+حالت خوبه؟ یه عوضی که به صدتا مرد کون داده و مثه سگ مواد مصرف می کرده نباید رحم کرد اونوقت تو میگی افسرده اس و من گند زدم تو حالش؟ می خواست انقدر ضعیف نباشه که با این حرفا زود جا بزنه!
+خیلی سعی کردم این کارو بکنم ولی وجود یه آشغال کثیفی مثل تو حال هر چی آدمه تو این زندگی بد میکنه کاری میکنم همه ی مردم یجوری باهات رفتار کنن که خودکشی کنی!
-چرا می خوای اینکارو باهام بکنی هانول؟ مگه من چه گناهی کردم؟
هانول خواست جوابمو بده که یه دفعه ا/ت از کنار هانول رد شد و اومد داخل
×نامی؟ حالت خوبه؟ چیشد یه دفعه گذاشتی رفتی؟
-من.....
+میبینم که دوست دخترت اومده
با صدای هانول نگاهمونو دادیم بهش
×چیشده که شما اومدین اینجا خانوم مین؟
+ببین دختر جون من دوست دختر سابق این آقا بودم و باید بگم وقت گذروندن تو باهاش فقط تباه کردن زندگی خودته!
×منظورت چیه؟
+اولا که مادرش از یه رابطه نامشروع بدنیا آوردتش بعدم که تو سن کمش می رفت فاحشه خونه و به مردا سرویس می داد! بعد از اونم که مواد می کشید و با صد تا بدبختی و کمپ رفتن تونست ترک کنه الانم که نه پولی داره نه خونه ای نه خانواده ای! تازه با هیچکسم حرف نمیزنه فقط سرش تو گوشی و کتابه چی توش دیدی که می خوای دوست دخترش باشی؟
×من....
-حق با اونه ا/ت من خیلی آدم عوضیم به هیچ دردی نمی خورم تو داری فقط وقتتو تلف میکنی
بدون اینکه اجازه بدم ا/ت یا هانول حرف دیگه ای بزنن از اردوگاه زدم بیرون
چرا بدنیا اومدم؟ چرا زنده ام؟ چرا باید امیدوار باشم؟
(ا/ت ویو)
+حقش بود....احمق مریض
-برای چی اون حرفارو زدی؟
+ها؟ من فقط داشتم کمکت می کردم مگه چیه؟
-میدونی اون همین الانشم مثه چی افسرده اس و تو داری بیشتر گند میزنی به حالش؟
+حالت خوبه؟ یه عوضی که به صدتا مرد کون داده و مثه سگ مواد مصرف می کرده نباید رحم کرد اونوقت تو میگی افسرده اس و من گند زدم تو حالش؟ می خواست انقدر ضعیف نباشه که با این حرفا زود جا بزنه!
۲۶.۳k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.