پیشی مافیا پارت ۱۲

از زبان یونگی:
در حالی که داشتم با بچه ها حکم بازی میکردم صدایی که از طبقه ی بالا میاد.
یونگی: بچه ها شما چیزی شنیدین؟
جیهوپ: اره یک صدایی میاد نکنه..
جین: لیسا هس؟!
یونگی: به احتمال زیاد اره من برم
از اتاق اومدم بیرون و رفتم طبقه ی بالا
بله...حدسم درست بود خودشه معلومه بیدار شده
در رو باز کردم.
یونگی: صداتو بیار پایین
لیسا: تو..تو..همونی هستی که توی کافه اومد!؟
یونگی: اوهوم خانم کوچولو
لیسا: پس...کسی که اونشب خواست من رو ببره..تو بودی...
یونگی: اوه دختر باهوشی هستی درست حدس زدی
لیسا: از جون من چی میخوای؟ چرا من رو اوردی اینجا؟
یونگی: بهتره زیاد سوال نپرسی مگرنه اون دوستت رو میکشم
از زبان لیسا:
دوستم!؟ نکنه...نکنه منظورش لیا هس!
لیسا: هه تو مگه کی هستی که بتونی بکشیش؟
دیدم پوزخند ترسناکی زد و گوشیشو در اورد و یک عکس بهم نشون داد.
اوه...خدای...من.. لیا...
از زبان راوی:
عکسی که یونگی نشون داد عکس لیا بود که به یک صندلی بسته شده بود و صورتش زخمی بود.
لیسا از شدت شوک و ترس نمیتونست حرف بزنه چشماش پر از اشک بود و لیسا جوری بود که انگار نفس کشیدن رو فراموش کرده
لیسا: ل...ل...لیا...
یونگی: دیدی؟ من خیلی راحت میتونم اون رو بکشم. پس بهتره هرچی میگم رو انجام بدی.
لیسا: چه...کاری..انجام...بدم؟
یونگی: باید توی این عمارت باشی و اجازه نمیدم بری.
لیسا: ب..باشه فقط..کاری به لیا..نداشته باش.
یونگی: افرین دختر کوچولو
که...
دیدگاه ها (۱۸)

پیشی مافیا پارت ۱۳

پیشی مافیا پارت ۱۴

یک سایتی هست به اسم c.aiبا هر شخصیتی میتونی صحبت کنیمیتونه ا...

پیشی مافیا پارت ۱۱

لایو ویورس جونگکوک :🐰🐰: اممم، خوشمزه به نظر میاد، ولی چجوری ...

ترجمه خلاصه لایو تهیونگ در ویورس🐯 : یک لحظه صبر کنید... *به ...

رمان فیک پارت 1 میگم کسی فیلترشکن خوب نمیشناسه که رایگان باش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط