پارت 8 راهیه بهشت
پارت 8 راهیه بهشت
بلاخره تونستم جداش کنم و پرتش کردم گوشه اتاق و یه نفس عمیق کشیدم که دوباره سمتم اومد که جاخالی دادم عقب عقب میرفتم اونم هی جلوتر میومد که خوردم به بیلی که اونجا بود برش داشتم و کوبیدم بهش ولی هیچیش نشد دوباره اومد سمتم یه بار دیگه محکم تر بهش زدم ولی بازم هیچیش نشد به دورو بر نگاه کردم هیچی نبود من الان باید چیکار کنم داشت میومد سمتم چسبیدم به دیوار
عروسک : دیگه راه فراری نداری
ا/ت : لطفا ولم کن بزار برم خواهش میکنم ازت لطفا
عروسک : نمیشه
نشستم رو زمین و زانو هامو بغل کردم
ا/ت : میخوای منو بکشی؟
عروسک : چراکه نه
اشکام میومد اینم آخرش بود بهش لبخند زدم
یهو یاد کیلید که داشتم افتادم نباید بفهمه بهش نگاه کردم جلوم وایساده بود
عروسک : دیگه آخرشه حرفی برای گفتن نداری؟
ا/ت : چرا دارم
عروسک : خب میشنوم
ا/ت : به هیچ کس اعتماد نکن
کیلیدو ار تو جیبم در اوردم و کردم تو شکمش و کیلیدو کشیدم بالا تا سینش پاره شد افتاد از حال رفت شکمشو باز کردم یه کیلید داخلش بود و یه نامه
متن نامه
کیلیدو بردار اتاق روبرو منتظرتم
وای خدا چرا تموم نمیشه اینا هم منو نکشن خودم میمیرم کیلیدو برداشتم و درو باز کردم آروم رفتم بیرون تا پام رسید بیرون یه آهنگ کلاسیک آروم پخش شد رفتم جلوی در اتاق روبرو وایسادم روی درش نوشته بود فرار نکن دستگیره درو گرفتم و بازش کردم نمیتونستم برم داخل پاهام قفل کرده بود که یکی از پشت هولم داد داخل و در بسته شد یه اتاق بچه ی تاریک و بهم ریخته کالسکه بچه وسط اتاق بود رفتم سمتش داخلش یه عروسک بود دست زدم به عروسکه یه دستی رو روی شونم حس کردم برگشتم خودش بود همون مرده که دهنش پاره شده بود و میخواست منو بکشه اما من که کشتمش دست داره اما این که دست نداشت
مرده : سسلاام ککوچچولوو
ا/ت : ت تو
مرده : آرره من ددوباره زندهه ششدمم
ا/ت : از من چی میخوای
مرده : خودتو
با بهت بهش نگاه کردم
ا/ت : چی؟
مرده : همون که شنیدی
اومد نزدیک تر و چسبید بهم
مرده : فکر کردی میتونی منو بکشی
دستشو انداخت دور کمرم نمیتونستم تکون بخورم دست و پاهام سست شده بود سرشو اورد جلوی صورتم
مرده : خوش گذشت این مراحلی که طی کردی
ا/ت : وولم کن
مرده : نه نمیخوام
تازه متوجه شدم لکنتش از بین رفت
ا/ت : باید چیکار کنم تا ولم کنی
مرده : کاری که من ازت میخوام
سرشو برد تو گردنم دیگه نتونستم تحمل کنم و هولش داد اونور و رفتم گوشه دیوار با دو اومد سمتم و گردنمو گرفت داشت خفم میکرد
مرده : انگار خوشت میاد که بمیری مگه نگفتم کاری نمیکنی تا من نخوام
داشتم خفه میشدم که ولم کرد افتادم روی زمین و سرفه میکردم روی زانوهاش نشست روبروم تکیه دادم به دیوارِ پشتم
پاهامو کشید و جوری که انگار درازشون کردم اومد رو پام نشست و صورتشو اوردم توی 1 سانتی صورتم با چشمای گرد نگاش میکردم
مرده : دیگه تمومه
دستشو گزاشت روی گونم و نوازشوار تکون میداد صورتمو اونور کردم و چشمامو بستم دستشو احساس کردم که برد داخل تیشرتم و داشت دستشو تکون میداد چشمام بیشتر بهم فشردم که یهو حرکت دستش قط شد و انگار از حال رفت چشمامو باز کردم از حال رفته بود انداختمش اونور و پاشدم رفتم سمت در و خواستم بازش کنم باز شد اشکم دراومده بود رفتم بیرون یه در ظاهر شده بود که نور داخلش بود دوییدم سمتش و رفتم بیرون تا رسیدم بیرون روی زانوهام نشستم و گریه کردم ولی این اشکا اشک ذوق بود از این که دیگه تموم شده خیلی خوشحالم به روبروم نگاه کردم همون پسره بود پاشدم وایسادم
جیهوپ : کارت عالی بود
با دستام اشکامو پاک کردم
جیهوپ : دنبالم بیا
رفت داخل یه راهرو دنبالش رفتم از راهرو که رد شد با چیزی که دیدم سر جام خشک شدم
جیهوپ : برنده شدی
اشکام یکی یکی میریختن
پایان فصل 1
بلاخره تونستم جداش کنم و پرتش کردم گوشه اتاق و یه نفس عمیق کشیدم که دوباره سمتم اومد که جاخالی دادم عقب عقب میرفتم اونم هی جلوتر میومد که خوردم به بیلی که اونجا بود برش داشتم و کوبیدم بهش ولی هیچیش نشد دوباره اومد سمتم یه بار دیگه محکم تر بهش زدم ولی بازم هیچیش نشد به دورو بر نگاه کردم هیچی نبود من الان باید چیکار کنم داشت میومد سمتم چسبیدم به دیوار
عروسک : دیگه راه فراری نداری
ا/ت : لطفا ولم کن بزار برم خواهش میکنم ازت لطفا
عروسک : نمیشه
نشستم رو زمین و زانو هامو بغل کردم
ا/ت : میخوای منو بکشی؟
عروسک : چراکه نه
اشکام میومد اینم آخرش بود بهش لبخند زدم
یهو یاد کیلید که داشتم افتادم نباید بفهمه بهش نگاه کردم جلوم وایساده بود
عروسک : دیگه آخرشه حرفی برای گفتن نداری؟
ا/ت : چرا دارم
عروسک : خب میشنوم
ا/ت : به هیچ کس اعتماد نکن
کیلیدو ار تو جیبم در اوردم و کردم تو شکمش و کیلیدو کشیدم بالا تا سینش پاره شد افتاد از حال رفت شکمشو باز کردم یه کیلید داخلش بود و یه نامه
متن نامه
کیلیدو بردار اتاق روبرو منتظرتم
وای خدا چرا تموم نمیشه اینا هم منو نکشن خودم میمیرم کیلیدو برداشتم و درو باز کردم آروم رفتم بیرون تا پام رسید بیرون یه آهنگ کلاسیک آروم پخش شد رفتم جلوی در اتاق روبرو وایسادم روی درش نوشته بود فرار نکن دستگیره درو گرفتم و بازش کردم نمیتونستم برم داخل پاهام قفل کرده بود که یکی از پشت هولم داد داخل و در بسته شد یه اتاق بچه ی تاریک و بهم ریخته کالسکه بچه وسط اتاق بود رفتم سمتش داخلش یه عروسک بود دست زدم به عروسکه یه دستی رو روی شونم حس کردم برگشتم خودش بود همون مرده که دهنش پاره شده بود و میخواست منو بکشه اما من که کشتمش دست داره اما این که دست نداشت
مرده : سسلاام ککوچچولوو
ا/ت : ت تو
مرده : آرره من ددوباره زندهه ششدمم
ا/ت : از من چی میخوای
مرده : خودتو
با بهت بهش نگاه کردم
ا/ت : چی؟
مرده : همون که شنیدی
اومد نزدیک تر و چسبید بهم
مرده : فکر کردی میتونی منو بکشی
دستشو انداخت دور کمرم نمیتونستم تکون بخورم دست و پاهام سست شده بود سرشو اورد جلوی صورتم
مرده : خوش گذشت این مراحلی که طی کردی
ا/ت : وولم کن
مرده : نه نمیخوام
تازه متوجه شدم لکنتش از بین رفت
ا/ت : باید چیکار کنم تا ولم کنی
مرده : کاری که من ازت میخوام
سرشو برد تو گردنم دیگه نتونستم تحمل کنم و هولش داد اونور و رفتم گوشه دیوار با دو اومد سمتم و گردنمو گرفت داشت خفم میکرد
مرده : انگار خوشت میاد که بمیری مگه نگفتم کاری نمیکنی تا من نخوام
داشتم خفه میشدم که ولم کرد افتادم روی زمین و سرفه میکردم روی زانوهاش نشست روبروم تکیه دادم به دیوارِ پشتم
پاهامو کشید و جوری که انگار درازشون کردم اومد رو پام نشست و صورتشو اوردم توی 1 سانتی صورتم با چشمای گرد نگاش میکردم
مرده : دیگه تمومه
دستشو گزاشت روی گونم و نوازشوار تکون میداد صورتمو اونور کردم و چشمامو بستم دستشو احساس کردم که برد داخل تیشرتم و داشت دستشو تکون میداد چشمام بیشتر بهم فشردم که یهو حرکت دستش قط شد و انگار از حال رفت چشمامو باز کردم از حال رفته بود انداختمش اونور و پاشدم رفتم سمت در و خواستم بازش کنم باز شد اشکم دراومده بود رفتم بیرون یه در ظاهر شده بود که نور داخلش بود دوییدم سمتش و رفتم بیرون تا رسیدم بیرون روی زانوهام نشستم و گریه کردم ولی این اشکا اشک ذوق بود از این که دیگه تموم شده خیلی خوشحالم به روبروم نگاه کردم همون پسره بود پاشدم وایسادم
جیهوپ : کارت عالی بود
با دستام اشکامو پاک کردم
جیهوپ : دنبالم بیا
رفت داخل یه راهرو دنبالش رفتم از راهرو که رد شد با چیزی که دیدم سر جام خشک شدم
جیهوپ : برنده شدی
اشکام یکی یکی میریختن
پایان فصل 1
۳۴.۲k
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.