پارت 7 راهیه بهشت
پارت 7 راهیه بهشت
جلوتر پله بود که میرفت پایین ازش رفتم پایین صدای جیغ اومد به انصراف نگاه کردم یهو صدای آهنگ قط شد توی این طبقه پایین 2 تا اتاق بود کف زمین خون ریخته بود رفتم سمت یکی از اتاقا روش نوشته بود : بیا پیشم
درو باز کردم و رفتم داخل در بسته شد و خود به خود قفل شد به جلو نگاه کردم یه صندوق بود یه پستر به دیوار چسبیده بود روش نوشته بود پیداش کن
چی رو پیدا کنم یعنی چی برگشتم یه ورقه اونجا بود ر
برش داشتم چند تا عدد بود 4476 خب این یعنی چی به کف نگاه کردم یکمش باد کرده بود شاید زیرش چیزی باشه کفش سیمان بود یه بیل گوشه اتاق بود برش داشتم و زدم به سیمان انقدر زدم که سیمان خورد شد روی زانوهام نشستم و تیکه هاشو زدم کنار درست حدس زدم یه گاوصندوق زیر سیمان بود رمزو زدم و باز شد یه رمز دیگه بود لعنتی پس این کیلید کجاس گوشه ی اتاق یه صندوق کوچولو بود که رنگ بود چهارتا رنگ داشت باید به ترتیب میزدیم حالا باید رنگارو پیدا کنم به اطراف نگاه کردم یه عدد دیگه روی دیوار حک شده بود 3367 حفظش کردم پشت اون بیلی که برداشتم یه صفحه لمسی بود رفتم جلوش روی زانو هام نشستم عدد میخواست عددی که روی دیوار حک شده بودو زدم باز شد توش یه ورقه بود که رنگ داشت همینه
سریع رفتم طرف صندوقی که رنگ میخواست و زدم باز شد کیلید داخلش بود کیلیدو برداشتم و زدم به صندوق باز شد
چیزی که دیدم قابل حضم نبود همون عروسکی که تیکه تیکش کردم با چشمای در اومده و لبخندی که روی لبهاش بود اون تو بود از ترس چسبیدم به در که توی صندوق نشست سرشو کج کرد و به من نگاه کرد
عروسک : جون سالم به در بردی ولی حالا باید از دست من فرار کنی
اینو که گفت یه آهنگ تند و ترسناک پخش شد بهش خیره شده بودم از توی جعبه اومد بیرون و روبروم وایساد
عروسک : اگه بتونی
خواستم درو باز کنم که نشد
عروسک : اون باز نمیشه برای باز شدنش باید منو بکشی
برگشتم سمتش که پرید روی صورتم خواستم جداش کنم ولی جدا نمیشد چنگم مینداخت و گازم میگرفت لعنتی بلاخره تونستم جداش کنم و پرتش کردم گوشه اتاق و یه نفس عمیق کشیدم که دوباره سمتم اومد که جاخالی دادم عقب عقب میرفتم اونم هی جلوتر میومد که خودم به بیلی که اونجا بود
جلوتر پله بود که میرفت پایین ازش رفتم پایین صدای جیغ اومد به انصراف نگاه کردم یهو صدای آهنگ قط شد توی این طبقه پایین 2 تا اتاق بود کف زمین خون ریخته بود رفتم سمت یکی از اتاقا روش نوشته بود : بیا پیشم
درو باز کردم و رفتم داخل در بسته شد و خود به خود قفل شد به جلو نگاه کردم یه صندوق بود یه پستر به دیوار چسبیده بود روش نوشته بود پیداش کن
چی رو پیدا کنم یعنی چی برگشتم یه ورقه اونجا بود ر
برش داشتم چند تا عدد بود 4476 خب این یعنی چی به کف نگاه کردم یکمش باد کرده بود شاید زیرش چیزی باشه کفش سیمان بود یه بیل گوشه اتاق بود برش داشتم و زدم به سیمان انقدر زدم که سیمان خورد شد روی زانوهام نشستم و تیکه هاشو زدم کنار درست حدس زدم یه گاوصندوق زیر سیمان بود رمزو زدم و باز شد یه رمز دیگه بود لعنتی پس این کیلید کجاس گوشه ی اتاق یه صندوق کوچولو بود که رنگ بود چهارتا رنگ داشت باید به ترتیب میزدیم حالا باید رنگارو پیدا کنم به اطراف نگاه کردم یه عدد دیگه روی دیوار حک شده بود 3367 حفظش کردم پشت اون بیلی که برداشتم یه صفحه لمسی بود رفتم جلوش روی زانو هام نشستم عدد میخواست عددی که روی دیوار حک شده بودو زدم باز شد توش یه ورقه بود که رنگ داشت همینه
سریع رفتم طرف صندوقی که رنگ میخواست و زدم باز شد کیلید داخلش بود کیلیدو برداشتم و زدم به صندوق باز شد
چیزی که دیدم قابل حضم نبود همون عروسکی که تیکه تیکش کردم با چشمای در اومده و لبخندی که روی لبهاش بود اون تو بود از ترس چسبیدم به در که توی صندوق نشست سرشو کج کرد و به من نگاه کرد
عروسک : جون سالم به در بردی ولی حالا باید از دست من فرار کنی
اینو که گفت یه آهنگ تند و ترسناک پخش شد بهش خیره شده بودم از توی جعبه اومد بیرون و روبروم وایساد
عروسک : اگه بتونی
خواستم درو باز کنم که نشد
عروسک : اون باز نمیشه برای باز شدنش باید منو بکشی
برگشتم سمتش که پرید روی صورتم خواستم جداش کنم ولی جدا نمیشد چنگم مینداخت و گازم میگرفت لعنتی بلاخره تونستم جداش کنم و پرتش کردم گوشه اتاق و یه نفس عمیق کشیدم که دوباره سمتم اومد که جاخالی دادم عقب عقب میرفتم اونم هی جلوتر میومد که خودم به بیلی که اونجا بود
۲۵.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.