نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعدادپارت:نامعلوم
Part 8
(ویو ات)صبح بیدار شدیم با کوک بریم آزمایش حاضر شدیم رفتیم...
(ویو سوجین)داشتم دنبالشون میرفتم که دیدم رفتن ازمایشگاه پیاده شدن رفتن تو
(ویو ات)رسیدیم ازمایشگاه رفتیم تو رفتیم پیش دکتر...
دکتر:بفرمایین
کوک:لطفا ازمایش بگیرین برا بارداری
دکتر:بله چشم... ازمایشتونو نوشتم اقای جئون تا اماده بشه من برم بیام
کوک:بله حتما
(ویو سوجین)رفتم تو دکترو دیدم گفتم
سوجین:خانم ببخشید یه خاهشی ازتون دارم..
دکتر:بله بفرمایین
سوجین:اقای جئون اومدن برا ازمایش درسته..
دکتر:بله.
سوجین:لطفا بگین همسرش مشکل داره نمیتونه باردار بشه
دکتر:من نمیتونم این کارو کنم ببخشید
سوجین:ببین اگه این کارو کنی یکی از ماشینامو میدم بهت
دکتر:... من سعیمو میکنم چشم
سوجین:ممنون..
(ویو ات)دیدیم دکتر اومد که گفت
دکتر:اقای جئون شما مشکلی ندارید ولی خانم ات نمیتونن باردار شن
ات:ی... یعنی.... چی
کوک:ممنون... ات بیا بریم
ات:...
کوک:ای هرزع من بخاطر تو سوجینو ول کردم همیشه دردسر میسازی الانم خودت ماشین بگیر گمشو خونه..
ات:....
(ویو سوجین)دیدم کوک اومد بیرون داشت به من زنگ میزد..
کوک:الو سوجین خوبی ببخشید من اشتباه کردم فردا میخام ببینمت باشه
سوجین:اوپا اشکال نداره فردا میام پیشت
کوک:باشه خدافظ
سوجین:خدافظ
(ویو سوجین)هه پسره ساده بدبخت
(ویو ات)کل راهو با گریه رفتم خونه اخه چرا نمیتونم باردار شم... رسیدم خونه می سون خونه بود...
می سون:ات... چیشده چرا گریه میکنی؟
ات:.. م... من... نمیتونم باردار شم
می سون:ولی چرا اخه... خب کوک کجاس
ات:گفت خودم ماشین بگیرم بخاطر من
سوجینو ول کرده..
می سون:هه دختره دیوونه مطمئنم هرچیه زیر سر اونه... حالا اشکال نداره بیا دوتایی بریم بیرون
ات:.. باشه
(ویو ات)با می سون رفتیم بیرون تا شب شامم خوردیم ولی بازم ناراحت بودم...
ات:می سون
می سون:جونم؟
ات:چرا من باردار نمیشم ها نمیتونم مادر بودنو تجربه کنم
می سون:نگران.. نباش من میدونم تو مامان میشی
ات:واقعا
می سون:اره
(ویو ات)رفتیم گشتیم شب ۱۱ بود می سونم اومد رفتیم خابیدیم ولی هنوز کوک نیومد بود....
لایک کامنت یادتون نره😍❤️🔥
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعدادپارت:نامعلوم
Part 8
(ویو ات)صبح بیدار شدیم با کوک بریم آزمایش حاضر شدیم رفتیم...
(ویو سوجین)داشتم دنبالشون میرفتم که دیدم رفتن ازمایشگاه پیاده شدن رفتن تو
(ویو ات)رسیدیم ازمایشگاه رفتیم تو رفتیم پیش دکتر...
دکتر:بفرمایین
کوک:لطفا ازمایش بگیرین برا بارداری
دکتر:بله چشم... ازمایشتونو نوشتم اقای جئون تا اماده بشه من برم بیام
کوک:بله حتما
(ویو سوجین)رفتم تو دکترو دیدم گفتم
سوجین:خانم ببخشید یه خاهشی ازتون دارم..
دکتر:بله بفرمایین
سوجین:اقای جئون اومدن برا ازمایش درسته..
دکتر:بله.
سوجین:لطفا بگین همسرش مشکل داره نمیتونه باردار بشه
دکتر:من نمیتونم این کارو کنم ببخشید
سوجین:ببین اگه این کارو کنی یکی از ماشینامو میدم بهت
دکتر:... من سعیمو میکنم چشم
سوجین:ممنون..
(ویو ات)دیدیم دکتر اومد که گفت
دکتر:اقای جئون شما مشکلی ندارید ولی خانم ات نمیتونن باردار شن
ات:ی... یعنی.... چی
کوک:ممنون... ات بیا بریم
ات:...
کوک:ای هرزع من بخاطر تو سوجینو ول کردم همیشه دردسر میسازی الانم خودت ماشین بگیر گمشو خونه..
ات:....
(ویو سوجین)دیدم کوک اومد بیرون داشت به من زنگ میزد..
کوک:الو سوجین خوبی ببخشید من اشتباه کردم فردا میخام ببینمت باشه
سوجین:اوپا اشکال نداره فردا میام پیشت
کوک:باشه خدافظ
سوجین:خدافظ
(ویو سوجین)هه پسره ساده بدبخت
(ویو ات)کل راهو با گریه رفتم خونه اخه چرا نمیتونم باردار شم... رسیدم خونه می سون خونه بود...
می سون:ات... چیشده چرا گریه میکنی؟
ات:.. م... من... نمیتونم باردار شم
می سون:ولی چرا اخه... خب کوک کجاس
ات:گفت خودم ماشین بگیرم بخاطر من
سوجینو ول کرده..
می سون:هه دختره دیوونه مطمئنم هرچیه زیر سر اونه... حالا اشکال نداره بیا دوتایی بریم بیرون
ات:.. باشه
(ویو ات)با می سون رفتیم بیرون تا شب شامم خوردیم ولی بازم ناراحت بودم...
ات:می سون
می سون:جونم؟
ات:چرا من باردار نمیشم ها نمیتونم مادر بودنو تجربه کنم
می سون:نگران.. نباش من میدونم تو مامان میشی
ات:واقعا
می سون:اره
(ویو ات)رفتیم گشتیم شب ۱۱ بود می سونم اومد رفتیم خابیدیم ولی هنوز کوک نیومد بود....
لایک کامنت یادتون نره😍❤️🔥
۱۱.۷k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.