عشق آغشته به خون

"عشق آغشته به خون "
P³⁵
_______
جین‌آئه:هضم این همه اتفاق به یکباریه کار سختیه.
جان:میدونم..اما باید بشنوی شاید بهت کمک کنه..تا اون چیزی که به دنبالشِ رو آسون‌تر پیدا کنی
روی تخت نشستم و دوباره پرسیدم
جین‌آئه:کنجکاوم..بگو
جان:شب بعد از اینکه راجع به نقشه که تو سر داری بهم گفتی..آشپزخونه رو ترک کردم ترک کردن آشپزخونه درست زمانی بود که آیماه با داداشش از سالن اصلی خارج شدن..بدون اینکه متوجه حضورم بشن دنبال‌شون کردم..آیماه همراه با ادوین به اتاق آیماه رفتن..نتونستم ببينم قراره تو اتاق چی اتفاقی بیوفته،اما ناامید نشدم،پشت در ایستادم و به صدا‌های که از تو اتاق میومد گوش سپردم،سعی کردم تا بیتونم صدا‌های که از صحبت های آیماه و ادوین شکل میگیره رو به گوش بسپرم..اونا درمورد ازدواج،تهیونگ،و قدرت حرف میزدن درست همون چیزی که‌ تو گفته بودی،حین صحبت کردن چیزی باعث بلند شدن صدا آیماه میشد..انگار ادوین چیزی از اون میخواست اما آیماه سعی می‌کرد مخالفت کنه،اما آخرش مجبور شد،نمیدونم موضوع چی بود و داشتن درمورد چی صحبت می‌کردن..مدتی اتاق تو سکوت رفت و ادوین با لبخندی که از رضایت چیزی به وجود اومده بود اتاق آیماه رو ترک کرد،می‌خواستم دنبال ادوین برم اما صدا شکستن وسایل اتاق آیماه توجه‌مو به خودش جلب کرد..دوباره گوشام رو به در چسبوندم و صدا داد و فریاد آیماه به گوشم رسید،جمله که برای چندین‌بار به زبون آورد فقط(از همه‌تون متنفرم)بود اون واسه بارها این جمله رو با خود بلند زمزمه کرد.
جین‌آئه:ادوین،همش زیر سر ادوینه،آیماه هیچ تقصیری نداره،مطمئنم
جان:میخوای چیکار کنی!به تهیونگ میگی؟
جین‌آئه:نه،تصمیم ندارم به این زودیا چیزی رو با تهیونگ به میان بزارم..مدرک نداریم این فقط چندتا حرفه که مطمئنم اون واسه چند کلمه حرف ادوین رو مقصر نمیدونه با اینکه میدونم نفرت زیادی میان ادوین و تهیونگه اما اینا نمیتونن مدرک خوبی واسه فهمیدن حقیقت باشه..زمانی تهیونگ و بقیه میتونن حرفم رو باور کنن که خودِ آیماه به این کارش اعتراف کنه
جان:اما چطوری؟چیزی تو ذهنته
جین‌آئه:منتظر قدم بعدی می‌مونیم..اونا الکی دعوا نداشتن مطمئنم ادوین چیزی از آیماه خواسته که باعث اقامت بیشتر آیماه تو اینجا بشه
جان بعد از شنیدن همه حرفام خودش رو روی تخت لم داد و با صدا خسته جوابم رو داد
جان:اینکه چی تو فکرته واقعا واسش کنجکاوم اما در حین‌حال تمایل ندارم بدونم..تو خیلی با دقت به نقشه‌ات عمل می‌کنی کاری می‌کنی که نقش خودم تو گارد سلطنتی رو زیر سوال ببرم..تو باید گارد میشی نه خدمتکار.
جین‌آئه:ولی من هیچکدوم‌‌شون رو نمیخوام،تنها چیزی که از این جهان بزرگ میخوام داشتن خانواده‌مه چیزی که خیلی قبل پیش‌از دستش دادم.
جان:ولی مامانت،خانم چوی
جین‌آئه:خانم چوی،آره مامانم تنها کسی که زمانی‌که بی‌کس شدم پشتم ایستاد و همیشه مواظبم بود اما این نمی‌تونه جایگزین بابا مامان واقعیم بشه.
جان نفس عمیق کشید و به دنبال حرفم لب زد
جان:منم مامان ندارم،تنها چیزی که از یه خانواده واسم مونده یه بابا بیماره،مامانم حین زایمان خواهرم از دنیا رفت نه تنها خودش بلکه با خواهرم..و من موندم و بابام..تهیونگ خیلی بهم کمک کرد و واسم یه خونه گرفت تا محلِ بشه واسه گذروندن زندگی.
جین‌آئه:اوه!!داستان تلخی بود..موندم چطور دووم آوردی سخت نیست؟
جان نگاهی بهم انداخت و دوباره نگاش رو ازم گرفت
جان:سخت!!چطور میتونه سخت نباشه خیلی سخت بود الانم سخته اما به خودم میگم..باید قوی بمونم حداقل واسه بابام که این همه وقت به تنهایی همه درد هارو متحمل شد.
جین‌آئه:بابات الان تنهاست؟
جان:نه زمانیکه گارد سلطنتی شدم و تهیونگ از وضعیت واقعی زندگیم آگاه شد یه دختری رو برا تهیه آب و خوراک بابام فراهم کرد..
جین‌آئه:چند وقته تهیونگ رو می‌شناسی
جان:سه‌سال..زمان زیادی نیست اما ما باهم خیلی صمیمی شدیم و این واسه رفتار‌های تهیونگه چون اون به همه طبقات احترام میزاره.



غلط املایی بود معذرت 💜💫
دوستون دارم
پس لطفا حمایت کنین
امیدوارم این نشه آخرین فیکم.
دیدگاه ها (۴۰)

"عشق آغشته به خون " P³⁶____صحبت منو جان گرم گرفته بود‌،انگار...

"عشق آغشته به خون "P³⁷________می‌تونستم مانعش بشم.. یا باید ...

"عشق آغشته به خون " P³⁴______لحظه‌ی سکوت تو اتاق حکم فرما شد...

"عشق آغشته به خون "P³³________جین‌آئه ________تو فکر عمیق فر...

black flower(p,307)

در خانه بنگتن چه میگذرد همه اعضا دور هم نشستن و دارن باهم صح...

black flower(p,268)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط