معلم روانی

#معلم روانی
p5
تهیونگ:اومدم دوباره یدونه کوک رو بزنم که دیدم بورام  داره گریه میکنه سری رفتم طرفش که خودشو انداخت بغلمو زار زار گریه کرد
بورام:خسته شدمممممممممم(عربده)
تهیونگ:باشه باشه آروم باش
کوک:ب ب بورام م من نمیخواستم اینطوری شه ببخشید
بورام:از جلو چشام گم شیننننن(گریه)
تهیونگ:باشه آروم بیا بریم آروم
کوک:بزار منم بیام
تهیونگ:جم بخوری کشتمت
کوک:ب باشه مراقبش باش
تهیونگ:بیا اینجا بشین ببینم
چیشده دختر؟
بورام:(همچی رو تعریف میکنه)
تهیونگ:یعنی یه موجوداتی وقتی تنهایی میخوان بکشنت؟
بورام:اهوم اهوم
تهیونگ:خبببب آروم باش ببینم گفتی مامان بابات هنوز نمردن؟
بورام:آره
تهیونگ:امکان نداره
بورام:چرا داره(گریه)
تهیونگ:باشه باشه ولش کن بیا بریم پیش مدیر چند روز مرخصی بگیریم از این شهر دور شیم
بورام:باشه
^چند روز بعد^
کوک:خب بچه ها برای امتحان هفته بعد آماده باشین خدافظ
چ چی اون تهیونگ و بورامن؟
تهیونگ:بیا از اینور
بورام:بلدم کدوم ور برم(خنده)
کوک:چجوری هم میخنده
اهم اهم(سرفه میکنه)
بورام:ام سلام (سرشو میندازه پایین و میخواد فرار کنه)
کوک:کجااا خانوم خانوما(دستشو میگیره)
تهیونگ:دردش میاد ولش کن
کوک:بیا بریم ببینم
بورام:اییی دستمو ول کن روانیبیی ای عیششش
*میرن پشت مدرسه*
(کوک بورامو میبره پشت مدرسه و می‌چسباند به دیوار و....
جا نشد پارت بعدیم ببینین
حمایت نشه؟🥺