نفرت در برابر عشقی که بهت دارم

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}
پارت 63

جونگکوک : چی بگم
تهیونگ : خودتو نزن به اون راه میدونم بهش گفتی که عاشقش هستی
جونگکوک : هنوز هیچی بهش گفتم تا تموم شدن پارتی وقت داره بهم جواب شده
جونگکوک با دوستش حرف می‌زد اما بی خبر از اینکه یک نفر داره به حرفاشون گوش میده هایری با شنیدن حرفای اونا خیلی عصبانی شد
و با عصبانیت به ا،ت نگاه میکرد
که سوزونهوا متوجه نگاهای هایری شد و روبه ا،ت کرد
سوزونهوا : اون دوختری که اون حا وایستاده خیلی با عصبانیت بهت نگاه میکنه
ا،ت نگاهی به هایری انداخت
ا،ت : نمیدونم تاحالا ندیدمش
سوزونهوا : اییش لباسشو ببین شبیه هر*زه های توی باره
ا،ت : اونو ولش تو بگو ببینم با تهیونگ چه رابطه‌ای داری
سوزونهوا ‌: بهت که گفتم رابطه‌ای خواستی نداریم
ا،ت : من ترو بیشتر از خودت میشناسم اگه رابطه‌ای ندارین پس چرا اين جوری نگاهش میکنی اون چرا چشم ازت برنمی‌داره
دفه قبل وقتی میرفتیم بار اون لباسی که بهت دادم گفتی کوتاه ولی این لباسی که الان پوشیدی از اون کوتاه تره
سوزونهوا : نفس‌ بکش دوختر مگه تو انقدر پر حرف بودی
درضمن ما هیچ رابطه‌ای با هم نداریم اگه کنجکاوی خودت ازش بپرس
ا،ت : یعنی هیچ حسی بهش نداری
سوزونهوا نگاهش رو به زمين دوخت و هیچی نگفت که با حرف ا،ت نگاهش رو از زمین گرفت و به ا،ت داد
ا،ت : تو از تهیونگ خوشت میاد درسته
سوزونهوا : مگه مهم که من خوشم میاد یا نه فکر نکن اون هیچ وقت از دختری مثل من خوشش بیاد
ا،ت : باید از خداشم باشه کجا میتونه دختر مهربون و مظلومی مثل تو پیدا کنه
سوزونهوا : واقعآ فکر میکنی اون ازم‌ خوشش بیاد
ا،ت : نمیدونم خودت که میدونی من تجربه خوبی از عشق ندارم
سوزونهوا : ولش کن می‌سپارمش به زمان
ا،ت : هر جور راحتی من میرم سرویس بهداشتی تا ارایشمو درست کنم
سوزونهوا : منم باهات میام
به سمت سرویس بهداشتی رفتن و بعد از درست کردن آرایششون از سرویس بهداشتی خارج شدن که جلوی در هایری ایستاده بود و
جلوی ا،ت وایستاد
ا،ت : برو کنار میخوام رد بشم
هایری : اگه نرم کنار چی مثلا میخواهی چیکار کنی
ا،ت خیلی آروم و با خونسردی یک قدمی بهش نزدیک شد
ا،ت : کاری باهات میکنم و اصلا دوست نداری بدونی پس برو کنار
هایری بدون هیچ حرکتی بهش نگاه میکرد که ا،ت بازوش رو گرفت و هولش داد و همراه با سوزونهوا از کنارش رد شد که هایری زود بلند شد و با داد گفت...........ادامه دارد

بخاطر اینکه نتونستم دیشب بزارم معذرت
آمل بجاش از این با بعد بیشتر پارت میزارم
دیدگاه ها (۱۸)

اسلاید۲ استایل ا،ت اسلاید۳ آرایش ا،ت اسلاید ۴لباس سوزونهوا ا...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 64هایری بدون هیچ حرکت...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 62نفس عمیقی کشید و وا...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم }}پارت 61ا،ت : ما با هم هیچ...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁸جونگکوک: خودت متوجه خطایی که کردی شدی.......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط