شراب سرخ پارت ۱۱۷
شراب سرخ پارت ۱۱۷
#red_wine #red_wine🍷
حرفای جونگکوک مانند پتک بر سرم کوبیده میشد . حرف هایش چیزی جز حقیقت نبود ، من هیچ تلاشی برای دوری از تهیونگ نکرده بودم اما میتونستم به خودم راستشو بگم...
من از همون دیدار اول...
با اینکه بد خلق بود، دشمنم بود اما مهرش به دلم نشست.
منکر ترسم از تهیونگ نمیشدم اما ترسی که توش خواستن موج میزد..
بدون اینکه جواب جونگ کوک بدم از بخش بیرون زدم.
سعی کردم به حرف های جونگکوک فکر نکنم و الان فقط روی تهیونگ تمرکز کنم.
صورتش گرفته بود و با صدای گرفته گفت: نمیدونم کسی هیچی نمیگه...
_کدوم طبقه دارن عملش میکنن؟
یونگی آبمیوه ای به سمتم گرفت و گفت:اره اول اینو بخور میبرمت.
سون گفت:من تو ماشینم اگه بهم نیاز داشتین خبرم کنین.
آبمیوه را باز کردم و آرام آرام گلوی خشک شده ام را تر کردم.
یونگی:رنگت خیلی پریده بود الان بهتری ؟
با چشمانم تایید کردم حالم خوبه: بخاطر تهیونگ خیلی ترسیده بودم..میترسیدم یک موقعه ....
نتونستم باقی حرفم بزنم چون فکر بهش هم حتی من را به گریه میانداخت.
یونگی متوجه حالم شد و گفت:نمیخواد بهش فکر کنی بیا میبرمت پیشش.
با یونگی همراه شدم
#red_wine #red_wine🍷
حرفای جونگکوک مانند پتک بر سرم کوبیده میشد . حرف هایش چیزی جز حقیقت نبود ، من هیچ تلاشی برای دوری از تهیونگ نکرده بودم اما میتونستم به خودم راستشو بگم...
من از همون دیدار اول...
با اینکه بد خلق بود، دشمنم بود اما مهرش به دلم نشست.
منکر ترسم از تهیونگ نمیشدم اما ترسی که توش خواستن موج میزد..
بدون اینکه جواب جونگ کوک بدم از بخش بیرون زدم.
سعی کردم به حرف های جونگکوک فکر نکنم و الان فقط روی تهیونگ تمرکز کنم.
صورتش گرفته بود و با صدای گرفته گفت: نمیدونم کسی هیچی نمیگه...
_کدوم طبقه دارن عملش میکنن؟
یونگی آبمیوه ای به سمتم گرفت و گفت:اره اول اینو بخور میبرمت.
سون گفت:من تو ماشینم اگه بهم نیاز داشتین خبرم کنین.
آبمیوه را باز کردم و آرام آرام گلوی خشک شده ام را تر کردم.
یونگی:رنگت خیلی پریده بود الان بهتری ؟
با چشمانم تایید کردم حالم خوبه: بخاطر تهیونگ خیلی ترسیده بودم..میترسیدم یک موقعه ....
نتونستم باقی حرفم بزنم چون فکر بهش هم حتی من را به گریه میانداخت.
یونگی متوجه حالم شد و گفت:نمیخواد بهش فکر کنی بیا میبرمت پیشش.
با یونگی همراه شدم
۱.۳k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.