پارت ²⁷ نصفشو نذاشتم
پارت ²⁷ نصفشو نذاشتم
اینم از ادامه ی پارت ²⁷
یه کاغذ کوچیک دیدم...به سمتش رفتم و بنظر میومد یه نامس...بازش کردم...
"سلام کیم ما فرار کردیم و الان عشقت که خودت میدونی کیه پیش ماعه...امیدوارم بتونی پیداش کنی...از طرف کیم سوکجین و کیم نامجون"
_هه فکر کردن من خرم...
ویو ات
توی خونه و توی اتاق سر گوشیم بودم که یهو دره پنجرم باز شد و دوتا پسر اومدن تو...خواستم جیغ بزنم که بیهوش شدم...وقتی بیدار شدم توی یه اتاق بودم...دستو پاهام بسته بودن...راهی نداشتم...داد میزدم برای کمک ولی میدونستم فایده ای نداره....تا اینکه اون دوتا پسر اومدن...همونایی که...لعنتی
نامی:سلام کیم ات(پوزخند)
+شما کثا*فتا(بچه ها فیکه)با من چیکار دارید؟(داد)
جین:اوه بیب نمیدونستم اینقدر بی تربیتی...
+تو یکی دیگه دهنتو ببند
نامی:تو خیلی پرروعیا(رفت دم گوشش)میتونم کاری کنم که آرزوی مرگ کنی(پوزخند)
+خفه شو
نامی:الان دل بستی به شاهزاده کوچولوت؟
+شاهزاده کوچولوم میتونه شماهارو له کنه(پوزخند)
جین:اون نمیتونه پیدات کنه(پوزخند)
تهیونگ از قبل کاری کرد که همیشه بتونه جایی که من هستمو پیدا کنه پس منم برای اینکه اونا بهم شک نکنن گفتم...
+کثا*فتااا(داد)
نامی:بیب نمیخوای که نتونی تا یک ماه راه بری؟(پوزخند)
+مرده شوره اون پوزخندتو ببرم
نامی:خب پس دوس داری
اومد سمتم و اولین دکمه لباسمو در اورد...دومی...سومی...چهارمی...سعی میکردم ازم جداش کنم ولی نمیتونستم...رسید به هفتمی...لباسم باز شده بود...خواستش سوتینمو باز کنه که توفی روی صورتش کردم که باعث شد ازم جدا شه
نامی:خیلی پرروعی(داد)
+تو خوبی(پوزخند)
نامی:مرده شوره...
+اوی روی حرفای من اصکی نرو
نامی:دوس دارم برم
+خب نتیجه ی خوبی نداره(پوزخند)
جین:انگار نمیشه مثل آدم باهات رفتار کرد
+عزیزم تو خودت آدم نیستی(پوزخند)
اون پسره که نمیدونم اسمش چیه(جین)تبدیل به گرگ شد و سمتم اومد و منم پوزخندی بهش زدم...خواست که پَنجَم بزنه که...دره اتاق شکسته شد...و جونگکوک و تهیونگ اومدن...
_چیکار میکنین؟(داد)
تهیونگ و جونگکوک به سمت اون دوتا پسر حمله ور شدن و یکی از اون پسرا ناخون بلندش شکست و ناخونش به سمتم افتاد...با بدبختی طنابو بازش کردم...اونا هم که همو داشتن تقریبا میکشتن منم یه تفنگ برداشتم و به دیوار تیر زدم...و به سمت تهیونگ و جونگکوک رفتم
+تکون بخورید میمیرید(پوزخند)
جین:لعنتی...
_اوه این روتو ندیده بودم...
^واو...
نامی:(پوزخند)تکون؟
ویو ات
خواستم تیر بزنم که اون دوتا ناپدید شدن...
+لعنتییییی
^_کارت خوب بود
+اگه من نبودم الان مر*ده بودید
_و اگه منو جونگکوک نبودیم الان تو به فا*ک رفته بودی
+شت...ولی راست میگیا
_(خنده)کیوت خر
^هوففف بیاید بریم
و پارت ²⁷ کامل شدددد😂🌝
اینم از ادامه ی پارت ²⁷
یه کاغذ کوچیک دیدم...به سمتش رفتم و بنظر میومد یه نامس...بازش کردم...
"سلام کیم ما فرار کردیم و الان عشقت که خودت میدونی کیه پیش ماعه...امیدوارم بتونی پیداش کنی...از طرف کیم سوکجین و کیم نامجون"
_هه فکر کردن من خرم...
ویو ات
توی خونه و توی اتاق سر گوشیم بودم که یهو دره پنجرم باز شد و دوتا پسر اومدن تو...خواستم جیغ بزنم که بیهوش شدم...وقتی بیدار شدم توی یه اتاق بودم...دستو پاهام بسته بودن...راهی نداشتم...داد میزدم برای کمک ولی میدونستم فایده ای نداره....تا اینکه اون دوتا پسر اومدن...همونایی که...لعنتی
نامی:سلام کیم ات(پوزخند)
+شما کثا*فتا(بچه ها فیکه)با من چیکار دارید؟(داد)
جین:اوه بیب نمیدونستم اینقدر بی تربیتی...
+تو یکی دیگه دهنتو ببند
نامی:تو خیلی پرروعیا(رفت دم گوشش)میتونم کاری کنم که آرزوی مرگ کنی(پوزخند)
+خفه شو
نامی:الان دل بستی به شاهزاده کوچولوت؟
+شاهزاده کوچولوم میتونه شماهارو له کنه(پوزخند)
جین:اون نمیتونه پیدات کنه(پوزخند)
تهیونگ از قبل کاری کرد که همیشه بتونه جایی که من هستمو پیدا کنه پس منم برای اینکه اونا بهم شک نکنن گفتم...
+کثا*فتااا(داد)
نامی:بیب نمیخوای که نتونی تا یک ماه راه بری؟(پوزخند)
+مرده شوره اون پوزخندتو ببرم
نامی:خب پس دوس داری
اومد سمتم و اولین دکمه لباسمو در اورد...دومی...سومی...چهارمی...سعی میکردم ازم جداش کنم ولی نمیتونستم...رسید به هفتمی...لباسم باز شده بود...خواستش سوتینمو باز کنه که توفی روی صورتش کردم که باعث شد ازم جدا شه
نامی:خیلی پرروعی(داد)
+تو خوبی(پوزخند)
نامی:مرده شوره...
+اوی روی حرفای من اصکی نرو
نامی:دوس دارم برم
+خب نتیجه ی خوبی نداره(پوزخند)
جین:انگار نمیشه مثل آدم باهات رفتار کرد
+عزیزم تو خودت آدم نیستی(پوزخند)
اون پسره که نمیدونم اسمش چیه(جین)تبدیل به گرگ شد و سمتم اومد و منم پوزخندی بهش زدم...خواست که پَنجَم بزنه که...دره اتاق شکسته شد...و جونگکوک و تهیونگ اومدن...
_چیکار میکنین؟(داد)
تهیونگ و جونگکوک به سمت اون دوتا پسر حمله ور شدن و یکی از اون پسرا ناخون بلندش شکست و ناخونش به سمتم افتاد...با بدبختی طنابو بازش کردم...اونا هم که همو داشتن تقریبا میکشتن منم یه تفنگ برداشتم و به دیوار تیر زدم...و به سمت تهیونگ و جونگکوک رفتم
+تکون بخورید میمیرید(پوزخند)
جین:لعنتی...
_اوه این روتو ندیده بودم...
^واو...
نامی:(پوزخند)تکون؟
ویو ات
خواستم تیر بزنم که اون دوتا ناپدید شدن...
+لعنتییییی
^_کارت خوب بود
+اگه من نبودم الان مر*ده بودید
_و اگه منو جونگکوک نبودیم الان تو به فا*ک رفته بودی
+شت...ولی راست میگیا
_(خنده)کیوت خر
^هوففف بیاید بریم
و پارت ²⁷ کامل شدددد😂🌝
۸.۱k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.