فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت چهل و سه
- من دیگه هیچ حرفی در این باره نمیزنم اما بدونین با این کارتون اول خودتون و بعد خانواده تون اسیب میبینن
و تنها کسی که هیچ بلایی سرش نمیاد همین جنابیه که دارید ازش حمایت میکنید
رفتم بیرون از جلسه و به دیوار تکیه دادم
صحبت کردن با کسایی که توسط ثروت تهیونگ خریداری شدن بی فایده س
کاش حداقل میدونستن که اون همه زحمتی که طی این چند سال کشیدن با همین حمایت کردنشون به فنا میره
خواستم برم سمت در که با شنیدن صدایی که از پشت سر میومد برگشتم
∆ دیدی؟
-..........
∆ تلاش هات بی فایده س چرا نمیفهمی؟
- ببینم نکنه انتظار داری بشینم یه گوشه و نابود شدن شرکت رو نگاه کنم؟
∆ اگر به حرفام گوش بدی هرگز شاهد چنین صحنه ای نخواهی بود
- پند و اندرز هات رو برای خودت نگه دار
و اینکه خیلی سریع خود واقعیت رو نشون دادی
∆ این خود واقعیم نیست
کسی که خود واقعیم رو ببینه زنده از پیشم برنمیگرده پس هرگز تلاشی برای دیدن خود واقعیم نکن چون شاید بهت اسیبی نزنم ولی مطمئن باش اطرافیانت رو نیست و نابود میکنم
ا/ت
باشنیدن حرفاش تن و بدنم لرزید
رسما داشت تهدیدم میکرد
خیلی ریلکس بهش زل زدم و گفتم
- منظورت از زدن این حرفا چیه؟
∆ مشخص نیست؟
-..........
∆ خودت ...... خودت رو میخوام
- چی؟
∆ میخوام که مال من باشی
- برای بار هزارم میگم
جئون جونگ کوک اولین و اخرین کسیه که من دوسش دارم و خواهم داشت
∆ نگران نباش
- نگران چی نباشم؟
∆ خودت با پای خودت میای پیشم
- به همین خیال باش کیم
∆ ...........
ا/ت
رفتم طبقه ی پایین و به منشی لی گفتم
- من میرم خونه نیاز به استراحت دارم
شاید فردا نیام شرکت پس اگر اتفاقی افتاد بهم اطلاع بده
لی: چشم خانوم خسته نباشید
- ممنون
رفتم سمت ماشین که راننده گفت
راننده: خانوم حالتون خوبه؟
- اره بریم سمت خونه
راننده: بهتر نیست بریم بیمارستان
- گفتم نه بریم خونه
راننده: چشم خانوم
داخل راه همش به حرفاش فکر میکردم
اگر واقعا دوسم داشت هرگز سعی در نابود کردنم نداشت
داخل اقیانوس افکارم درحال غرق شدن بودم که با صدای گوشی به خودم اومدم
- الو(بی حالی)
$ سلام خوبی
- سلام ممنون
$ چیزی شده؟
- نه
$ ولی صدات یه چی دیگه میگه
- باور کن چیزیم نیست
$ باشه
- کاری داشتی
$ هیچی گفتم بهت خبر بدم که یکی از دوستام مین جی رو داخل ایتالیا دیده
- مین جی اونم ایتالیا
$ اره
- امکان نداره
$ بابا اون قبلا مین جی رو دیده حتی بهم نشانیه کاملش رو داد
- خب اینکه خیلی خوبه ولی مین جی چرا باید ایتالیا باشه؟
$ باور کن اگر میدونستم بهت میگفتم
- چیز دیگه ای نفهمیدی؟
$ نه فقط دوستم گفت مین جی همراه با یه بچه ی ۳ ساله بود
ولی تا جایی که من بدونم مین جی خواهر یا برادر کوچکتری نداشت
- لعنتی
$ چیزی شده؟
- ببین بعدا بهت زنگ میزنم ممنونم
پارت چهل و سه
- من دیگه هیچ حرفی در این باره نمیزنم اما بدونین با این کارتون اول خودتون و بعد خانواده تون اسیب میبینن
و تنها کسی که هیچ بلایی سرش نمیاد همین جنابیه که دارید ازش حمایت میکنید
رفتم بیرون از جلسه و به دیوار تکیه دادم
صحبت کردن با کسایی که توسط ثروت تهیونگ خریداری شدن بی فایده س
کاش حداقل میدونستن که اون همه زحمتی که طی این چند سال کشیدن با همین حمایت کردنشون به فنا میره
خواستم برم سمت در که با شنیدن صدایی که از پشت سر میومد برگشتم
∆ دیدی؟
-..........
∆ تلاش هات بی فایده س چرا نمیفهمی؟
- ببینم نکنه انتظار داری بشینم یه گوشه و نابود شدن شرکت رو نگاه کنم؟
∆ اگر به حرفام گوش بدی هرگز شاهد چنین صحنه ای نخواهی بود
- پند و اندرز هات رو برای خودت نگه دار
و اینکه خیلی سریع خود واقعیت رو نشون دادی
∆ این خود واقعیم نیست
کسی که خود واقعیم رو ببینه زنده از پیشم برنمیگرده پس هرگز تلاشی برای دیدن خود واقعیم نکن چون شاید بهت اسیبی نزنم ولی مطمئن باش اطرافیانت رو نیست و نابود میکنم
ا/ت
باشنیدن حرفاش تن و بدنم لرزید
رسما داشت تهدیدم میکرد
خیلی ریلکس بهش زل زدم و گفتم
- منظورت از زدن این حرفا چیه؟
∆ مشخص نیست؟
-..........
∆ خودت ...... خودت رو میخوام
- چی؟
∆ میخوام که مال من باشی
- برای بار هزارم میگم
جئون جونگ کوک اولین و اخرین کسیه که من دوسش دارم و خواهم داشت
∆ نگران نباش
- نگران چی نباشم؟
∆ خودت با پای خودت میای پیشم
- به همین خیال باش کیم
∆ ...........
ا/ت
رفتم طبقه ی پایین و به منشی لی گفتم
- من میرم خونه نیاز به استراحت دارم
شاید فردا نیام شرکت پس اگر اتفاقی افتاد بهم اطلاع بده
لی: چشم خانوم خسته نباشید
- ممنون
رفتم سمت ماشین که راننده گفت
راننده: خانوم حالتون خوبه؟
- اره بریم سمت خونه
راننده: بهتر نیست بریم بیمارستان
- گفتم نه بریم خونه
راننده: چشم خانوم
داخل راه همش به حرفاش فکر میکردم
اگر واقعا دوسم داشت هرگز سعی در نابود کردنم نداشت
داخل اقیانوس افکارم درحال غرق شدن بودم که با صدای گوشی به خودم اومدم
- الو(بی حالی)
$ سلام خوبی
- سلام ممنون
$ چیزی شده؟
- نه
$ ولی صدات یه چی دیگه میگه
- باور کن چیزیم نیست
$ باشه
- کاری داشتی
$ هیچی گفتم بهت خبر بدم که یکی از دوستام مین جی رو داخل ایتالیا دیده
- مین جی اونم ایتالیا
$ اره
- امکان نداره
$ بابا اون قبلا مین جی رو دیده حتی بهم نشانیه کاملش رو داد
- خب اینکه خیلی خوبه ولی مین جی چرا باید ایتالیا باشه؟
$ باور کن اگر میدونستم بهت میگفتم
- چیز دیگه ای نفهمیدی؟
$ نه فقط دوستم گفت مین جی همراه با یه بچه ی ۳ ساله بود
ولی تا جایی که من بدونم مین جی خواهر یا برادر کوچکتری نداشت
- لعنتی
$ چیزی شده؟
- ببین بعدا بهت زنگ میزنم ممنونم
۷.۱k
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.