فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت چهل و یک
بعد از اینکه سوار ماشین شدم یکی از اب معدنی هارو ورداشتم تا حداقل یکم اب بخورم
در همین حین تلفنم زنگ خورد
منشی لی
یعنی برای چی زنگ زده بود؟
- الو سلام
لی: سلام خانم کیم
- چیزی شده؟
لی: خانم خبرنگارها و افراد معترض ریختن جلوی شرکت و هیچ جوره نمیرن
- یعنی چی خب دلیلش چیه؟
لی: نمیدونم ولی میخوان با شما حرف بزنن
- هوف بهشون بگو الان میام یکمی تحمل کنن
لی: بله خانم
یعنی من ریدم تو این زندگی
برو شرکت شب بیا خونه شام بخور بخواب بعد دوباره برو شرکت
اخه چرا باید من رو برای ریاست انتخاب میکرد اه
راننده: خانم رسیدیم
- باشه ممنون
همین که پیاده شدم جمعیت به سمتم هجوم اوردن (علامت خبرنگارها§)
§ خانم کیم دلیل این کار ها چیه؟
- کدوم کار؟
§ اینکه نزدیک به یک میلیارد دلار رو از شرکت ورداشتید اونم بدون اینکه به باقی هیئت مدیره خبر بدید؟
- چی؟ کدوم یک میلیارد من چرا خبر ندارم
§ خودتون رو به موش مردگی نزنید
- درست صحبت کنید اگر از این موضوع اطلاعی داشتم درباره ش براتون توضیح میدادم
§ مثل اینکه پدرتون بزرگ ترین اشتباه عمرشون رو کردن
- برید کنار من کارای مهمتری دارم
در حالی که به سمت اتاقم میرفتم به خانم لی گفتم
- جریان این یک میلیارد دلار چیه؟
ای: خانوم مگر خودتون این کار رو نکردید؟
این پول توسط شما از بودجه ی شرکت برداشته شده
- این غیر ممکنه من اصلا از بودجه ی شرکت هیچ پولی بیرون نیاوردم
لی: خانوم میدونید چه افرادی به حسابتون دسترسی دارن؟
- فقط من و شوهرم و تهیو ......
کار خوده حرومزاده شه
لی: خانوم کجا اتاقتون اینطرفه
- فعلا قرار نیست برم اتاق خودم
با تمام سرعتم رفتم سمت اتاقش و بدون در زدن وارد شدم
∆ سلام خوبی
- چرا ؟ چرا اینکار رو کردی؟(داد)
∆ کدوم کار؟
- این یک میلیارده چیه؟
∆ اها اون خب قرار بود با شرکت سونگ قرار داد ببندیم من هم برای پیش پرداخت یک میلیارد زدم به حسابشون
- مگه من نگفتم تا زمانی که تحقیقاتم تموم نشده حق همکاری با شرکت سونگ رو بهت نمیدم
∆ ولی من وظیفه ی خودم دونستم که این کار رو انجام بدم
- چه غلطا تو مگه اول نباید از من اجازه بگیری؟
∆ اجازه نگرفتم که چی؟
- خیلی رو مخی
اصلا بگو ببینم این شرکت سونگ وجود خارجی داره؟
∆ چی میگی این شرکت خیلی معروفه
- عه پس رئیس این شرکت رو برام بیار تا من باهاش حرف بزنم
∆ فعلا داخل کره نیست
- نه نگو داخل کره نیست بگو کلا وجود خارجی نداره
∆ ارامشت رو حفظ کن
- مگه تو میزاری؟
∆ ..........
- همین الان یه جلسه تشکیل میدی ببینم به چه حقی رفتی همچین کاری کردی؟
∆ هیچ کاری از دستت برنمیاد
- داری تهدیدم میکنی؟
ببینم تو کی باشی که من رو تهدید کنی؟
∆ همونی که قراره تا اخر عمرت همه چیزت بشه
- خیلی حرف میزنی
پارت چهل و یک
بعد از اینکه سوار ماشین شدم یکی از اب معدنی هارو ورداشتم تا حداقل یکم اب بخورم
در همین حین تلفنم زنگ خورد
منشی لی
یعنی برای چی زنگ زده بود؟
- الو سلام
لی: سلام خانم کیم
- چیزی شده؟
لی: خانم خبرنگارها و افراد معترض ریختن جلوی شرکت و هیچ جوره نمیرن
- یعنی چی خب دلیلش چیه؟
لی: نمیدونم ولی میخوان با شما حرف بزنن
- هوف بهشون بگو الان میام یکمی تحمل کنن
لی: بله خانم
یعنی من ریدم تو این زندگی
برو شرکت شب بیا خونه شام بخور بخواب بعد دوباره برو شرکت
اخه چرا باید من رو برای ریاست انتخاب میکرد اه
راننده: خانم رسیدیم
- باشه ممنون
همین که پیاده شدم جمعیت به سمتم هجوم اوردن (علامت خبرنگارها§)
§ خانم کیم دلیل این کار ها چیه؟
- کدوم کار؟
§ اینکه نزدیک به یک میلیارد دلار رو از شرکت ورداشتید اونم بدون اینکه به باقی هیئت مدیره خبر بدید؟
- چی؟ کدوم یک میلیارد من چرا خبر ندارم
§ خودتون رو به موش مردگی نزنید
- درست صحبت کنید اگر از این موضوع اطلاعی داشتم درباره ش براتون توضیح میدادم
§ مثل اینکه پدرتون بزرگ ترین اشتباه عمرشون رو کردن
- برید کنار من کارای مهمتری دارم
در حالی که به سمت اتاقم میرفتم به خانم لی گفتم
- جریان این یک میلیارد دلار چیه؟
ای: خانوم مگر خودتون این کار رو نکردید؟
این پول توسط شما از بودجه ی شرکت برداشته شده
- این غیر ممکنه من اصلا از بودجه ی شرکت هیچ پولی بیرون نیاوردم
لی: خانوم میدونید چه افرادی به حسابتون دسترسی دارن؟
- فقط من و شوهرم و تهیو ......
کار خوده حرومزاده شه
لی: خانوم کجا اتاقتون اینطرفه
- فعلا قرار نیست برم اتاق خودم
با تمام سرعتم رفتم سمت اتاقش و بدون در زدن وارد شدم
∆ سلام خوبی
- چرا ؟ چرا اینکار رو کردی؟(داد)
∆ کدوم کار؟
- این یک میلیارده چیه؟
∆ اها اون خب قرار بود با شرکت سونگ قرار داد ببندیم من هم برای پیش پرداخت یک میلیارد زدم به حسابشون
- مگه من نگفتم تا زمانی که تحقیقاتم تموم نشده حق همکاری با شرکت سونگ رو بهت نمیدم
∆ ولی من وظیفه ی خودم دونستم که این کار رو انجام بدم
- چه غلطا تو مگه اول نباید از من اجازه بگیری؟
∆ اجازه نگرفتم که چی؟
- خیلی رو مخی
اصلا بگو ببینم این شرکت سونگ وجود خارجی داره؟
∆ چی میگی این شرکت خیلی معروفه
- عه پس رئیس این شرکت رو برام بیار تا من باهاش حرف بزنم
∆ فعلا داخل کره نیست
- نه نگو داخل کره نیست بگو کلا وجود خارجی نداره
∆ ارامشت رو حفظ کن
- مگه تو میزاری؟
∆ ..........
- همین الان یه جلسه تشکیل میدی ببینم به چه حقی رفتی همچین کاری کردی؟
∆ هیچ کاری از دستت برنمیاد
- داری تهدیدم میکنی؟
ببینم تو کی باشی که من رو تهدید کنی؟
∆ همونی که قراره تا اخر عمرت همه چیزت بشه
- خیلی حرف میزنی
۲.۷k
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.