رابطه سوخته (Burnt relationship )
رابطه سوخته (Burnt relationship )
part ⁶
سکوت و غم کل فضای عمارت رو گرفته بود ک با صدای زنگ در شکسته شد
"یعنی کی میتونه باشه این وقت شب
^میرم درو باز کنم(اوخی آجوما بمیرم برات هی میری درو باز میکنی میای)
ویو آجوما:
رفتم در رو باز کنم..
وقتی درو باز کردم دیدم مین یونگ خانوم و همسرشونن
(می یونگ زن دایی جه هوآ و... اینا هست و دایشونم مین هو همونایی ک توی نروژ زندگی میکنن می یونگ خیلی از پول و طلا و اینا خوشش میومد و بخاطر پول با مین هو ازدواج کرده ) اومدن
(می یونگ ~ مین هو = )
=مین هیون کجاییی مینجی؟
٪مین هو
☆داداش
=اینا چیه؟ هااا؟*داد*
☆چ.. چ. چیارو میگی؟
=لباسای مشکی ک تنتون کردین مامان کجاست
داشتم میدیم اشک تو چشای همشون حلقه زده بود منم کم کم داشت بغضم میگرفت
چندمین بعد:
ویو مینجی(خاله)
هممون با حرفایی ک مین هو و می یونگ میزدن بغض کره بودیم واقعا مین هو افکارش کاملا عوض شده بود از وقتی با می یونگ ازدواج کرده خیلی تغییر کرده از سر تا پا باورم نمیشد این همون داداشیه ک توی دوراه دانشگاه وقتی ما رو با یه پسر میدید کلی دعوا راه مینداخت اما انگار الان جای ما با می یونگ عوض شده اصلا رو ما غیرتی نیست و همش ب حرف می یونگ توجه میکنه و فکر میکنه حرفایی ک اون میزنه راسته ولا غیر
صورتمو چرخوندم سمت بچه ها چون داد های مین هو یکم گوشخراش بود دیدم ک.....
part ⁶
سکوت و غم کل فضای عمارت رو گرفته بود ک با صدای زنگ در شکسته شد
"یعنی کی میتونه باشه این وقت شب
^میرم درو باز کنم(اوخی آجوما بمیرم برات هی میری درو باز میکنی میای)
ویو آجوما:
رفتم در رو باز کنم..
وقتی درو باز کردم دیدم مین یونگ خانوم و همسرشونن
(می یونگ زن دایی جه هوآ و... اینا هست و دایشونم مین هو همونایی ک توی نروژ زندگی میکنن می یونگ خیلی از پول و طلا و اینا خوشش میومد و بخاطر پول با مین هو ازدواج کرده ) اومدن
(می یونگ ~ مین هو = )
=مین هیون کجاییی مینجی؟
٪مین هو
☆داداش
=اینا چیه؟ هااا؟*داد*
☆چ.. چ. چیارو میگی؟
=لباسای مشکی ک تنتون کردین مامان کجاست
داشتم میدیم اشک تو چشای همشون حلقه زده بود منم کم کم داشت بغضم میگرفت
چندمین بعد:
ویو مینجی(خاله)
هممون با حرفایی ک مین هو و می یونگ میزدن بغض کره بودیم واقعا مین هو افکارش کاملا عوض شده بود از وقتی با می یونگ ازدواج کرده خیلی تغییر کرده از سر تا پا باورم نمیشد این همون داداشیه ک توی دوراه دانشگاه وقتی ما رو با یه پسر میدید کلی دعوا راه مینداخت اما انگار الان جای ما با می یونگ عوض شده اصلا رو ما غیرتی نیست و همش ب حرف می یونگ توجه میکنه و فکر میکنه حرفایی ک اون میزنه راسته ولا غیر
صورتمو چرخوندم سمت بچه ها چون داد های مین هو یکم گوشخراش بود دیدم ک.....
۸.۳k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.