رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
part ⁸
راستش من توی دانشگاه کوک مین کره حسابداری خونده بودم
چند روزی از این زندگی خسته کننده میگذشت ک تصمیم گرفتم برای خودم یه کار پیدا کنم تا بتونم رو پای خودم وایستم و هزینه های خودم رو خودم پرداخت کنم
گوشیمو برداشتم همینطور داشتم توی گوگل میگشتم ک دیدم یه جا نوشته (به یک خانوم حسابدار نیازمندیم) خوشحال شدم چون برحال منم حسابداری خونده بودم دیگه
آدرسش رو روی یه ورقه نوشتم بعد از نوشتن تصمیم گرفتم تا زودتر بخوابم و بتونم صبح زود بیدار شم
فلش بک ب صبح ساعت۶:۳٠:
از خواب بیدار شدم و به سمت دستشویی رفتم و کارهای لازم رو انجام دادم
بعد از بیرون اومدنم با لباس خوابم سمت حال رفتم دیدم مامان داره صبحانه درست میکنع
♡سلام مامان قشنگم صبحت بخیر
☆سلام دخترم صبح قشنگ تو هم بخیر
♡جه یون و بابا هنوز بیدار نشدن؟
☆جه یون نه اما بابات رفت بیرون نمیدونم برا چه کاری
♡اها
☆برو دست و صورتت رو بشور و بیا صبحونمون رو بخوریم تا جه یون بیدار میشه
چندی نگذشت ک جه یون از اتاق اومد بیرون
•باسه بدون من میخولین؟*دست ب کمر*
♡سلام داداشی اخمالو صبح بخیر برو دست و صورتت رو بشور بیا با هم صبحانه بخوریم
•شلام آجی شلام مامان صبح شمام بخیل
☆قربونت بشم من بدو بیا صبحانه حاضره
•باسه
•واییی شتلات صبحانه من بخاتل پاتلیتم ک شده شتلات صبحانه رو دوست دارم
♡*خندیدن*
•مامان؟
☆جانم؟
•پاتلیت کی میژاله؟
☆اول صبحونتو بخور شیطون بعدش بهت میگم
•نمیشه الان بگی؟
☆نه جه یون اول صبحانه
•باسه
•هااا؟ تو شلا میخندی؟
♡اخه داداشم اینقدر کیوته ک میخوام همراه صبحونم بخولمش*بچگونه*
•نلیخواد صبحانتو بخول ع مامان ببین نیخواد منو بخوله
☆دختر بشین بچمو نخور
♡چشم*خندیدن*
بعد از خوردن صبحانه رفتم بالا و یه آرایش لایت کردم و یه لباس خوشگل پوشیدم و رفتم و رفتم سمت در
☆جه هوآ کجا میری؟
♡مامان میخوام برم دنبال کار بگردم
☆به همین زودی؟
♡اره دیشب تو گوگل و کلی پستای اینستا گشتم و بلاخره پیداش کردم شغلی ک بدرد من بخوره
☆حالا چی هست؟
♡گفتن ک میخوان دستیار رئیس شرکت شم
☆واقعا
♡اره مامان جون ببین شانس بهم چقدر رو آورده
☆اهووم*بغل کردن*
☆قربونت بشم ودی برگرد برات غذای خوشمزه درست کنم
♡خدانکنه چشم زودی برمیگردم
ب سمت شرکت حرکت کردم
وقتی واردش شدم دکوراسیونش منو جلب خودش کرد خیلی قشنگ بود سفید خالص با طوسی وااییی
همینجور خیره به دکوراسیون داخلی شرکت بودم ک یه آقاعه اومد
(آقاعه ~)
~سلام
♡سلام*تعظیم*
~شما باید خانوم جه هوآ باشید درسته؟
♡بله خودم هستم
~لطفا از این طرف آقای مین خیلی وقته منتظرتون هستن
♡بله ممنون
part ⁸
راستش من توی دانشگاه کوک مین کره حسابداری خونده بودم
چند روزی از این زندگی خسته کننده میگذشت ک تصمیم گرفتم برای خودم یه کار پیدا کنم تا بتونم رو پای خودم وایستم و هزینه های خودم رو خودم پرداخت کنم
گوشیمو برداشتم همینطور داشتم توی گوگل میگشتم ک دیدم یه جا نوشته (به یک خانوم حسابدار نیازمندیم) خوشحال شدم چون برحال منم حسابداری خونده بودم دیگه
آدرسش رو روی یه ورقه نوشتم بعد از نوشتن تصمیم گرفتم تا زودتر بخوابم و بتونم صبح زود بیدار شم
فلش بک ب صبح ساعت۶:۳٠:
از خواب بیدار شدم و به سمت دستشویی رفتم و کارهای لازم رو انجام دادم
بعد از بیرون اومدنم با لباس خوابم سمت حال رفتم دیدم مامان داره صبحانه درست میکنع
♡سلام مامان قشنگم صبحت بخیر
☆سلام دخترم صبح قشنگ تو هم بخیر
♡جه یون و بابا هنوز بیدار نشدن؟
☆جه یون نه اما بابات رفت بیرون نمیدونم برا چه کاری
♡اها
☆برو دست و صورتت رو بشور و بیا صبحونمون رو بخوریم تا جه یون بیدار میشه
چندی نگذشت ک جه یون از اتاق اومد بیرون
•باسه بدون من میخولین؟*دست ب کمر*
♡سلام داداشی اخمالو صبح بخیر برو دست و صورتت رو بشور بیا با هم صبحانه بخوریم
•شلام آجی شلام مامان صبح شمام بخیل
☆قربونت بشم من بدو بیا صبحانه حاضره
•باسه
•واییی شتلات صبحانه من بخاتل پاتلیتم ک شده شتلات صبحانه رو دوست دارم
♡*خندیدن*
•مامان؟
☆جانم؟
•پاتلیت کی میژاله؟
☆اول صبحونتو بخور شیطون بعدش بهت میگم
•نمیشه الان بگی؟
☆نه جه یون اول صبحانه
•باسه
•هااا؟ تو شلا میخندی؟
♡اخه داداشم اینقدر کیوته ک میخوام همراه صبحونم بخولمش*بچگونه*
•نلیخواد صبحانتو بخول ع مامان ببین نیخواد منو بخوله
☆دختر بشین بچمو نخور
♡چشم*خندیدن*
بعد از خوردن صبحانه رفتم بالا و یه آرایش لایت کردم و یه لباس خوشگل پوشیدم و رفتم و رفتم سمت در
☆جه هوآ کجا میری؟
♡مامان میخوام برم دنبال کار بگردم
☆به همین زودی؟
♡اره دیشب تو گوگل و کلی پستای اینستا گشتم و بلاخره پیداش کردم شغلی ک بدرد من بخوره
☆حالا چی هست؟
♡گفتن ک میخوان دستیار رئیس شرکت شم
☆واقعا
♡اره مامان جون ببین شانس بهم چقدر رو آورده
☆اهووم*بغل کردن*
☆قربونت بشم ودی برگرد برات غذای خوشمزه درست کنم
♡خدانکنه چشم زودی برمیگردم
ب سمت شرکت حرکت کردم
وقتی واردش شدم دکوراسیونش منو جلب خودش کرد خیلی قشنگ بود سفید خالص با طوسی وااییی
همینجور خیره به دکوراسیون داخلی شرکت بودم ک یه آقاعه اومد
(آقاعه ~)
~سلام
♡سلام*تعظیم*
~شما باید خانوم جه هوآ باشید درسته؟
♡بله خودم هستم
~لطفا از این طرف آقای مین خیلی وقته منتظرتون هستن
♡بله ممنون
۵.۲k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.