فصل

فصل ۲
پارت ۱۶
ویو یونگی
ولش کردم..اشکاشو پاک کرد خواست بره که گفتم:
یونگی:ا.ت دخترم کجا بودی؟چرا ما رو ترک کردی؟
ا.ت:میموندم که چی بشه؟ها؟جوابمو بده..میموندم بازم تحقیر شم؟میموندم و بی محبتی میدیدم؟هوم؟
یونگی:ا.ت منو ببخش(اشک)
ا.ت: آقای مین گریه نکنید گذشته ها گذشتس
یونگی:من باباتم...باید بابا صدام کنیی
ا.ت:آقای مین من دیگه میرم..
چند بار صداش..ولی نشنیده گرفت...اینطوری نمیشه..من باید یکاری کنم..ولی الان نمیشه همه منتظرن...وقتی پیش بقیه رفتم..دیدم ا.ت داره با اون پسره..جیمین صحبت می‌کنه..
نامجون:
دیدگاه ها (۰)

فصل ۲پارت ۱۷ویو همچنان یونگی😅نامجون:کجا بودی مرد؟یونگی:تو دس...

فصل ۲پارت ۱۸آقای پارک:دخترم..نه بهتره بگم..افتخار رقص میدین....

سلام عشقام...سال نو رو بهتون تبریک میگم..امیدوارم همیشه شاد ...

فصل ۲پارت ۱۵ویو یونگی یونگی:ا.ت من...ا.ت:آقای مین من با گذشت...

پارت ۴~وارد عمارت میشیم... هدفمون مین یونگی و هوسوک هستند......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط