پارت ۵
پارت ۵
اومد سمتم سه بار پشت سر هم زد تو صورتم موهامو کشید و توی گوشم داد زد که خیلی هرزم و بعد پرتم کرد رو زمین و چند بار به جای حساسم (ینی شکم و معدش) لگد زد
......
لبم بخاطر کتک هاش پاره شده بود و شکمم زخمی و موهام در هم ریخته بود پاهام خیلی درد میکرد ولی با ضربه ی اخری که به پام خورد کلا بی حس شد و دیگه نتونستم روش وایسم... تا زنگ تفریح همینجور توی این حالت موندم
یونگی و جیمین از کلاس اومدن بیرون تا منو دیدن دوییدن سمتم
*ا.ت ا.ت چی شد؟؟ حالت خوبه؟؟درد داری؟؟ کجات درد میکنه؟؟
_وقتی جوابشو میدونی چرا هعی داری حالشو میپرسی بجاش بیا کمکش کنیم بلند بشه
جیمین سمت راست و یونگی سمت چپ دستمو گرفتن و همزمان باهم بلندم کردن اما پام اونقدری بی حس بود که حتی نمیدونستم هنوز پا دارم یا نه
دوباره افتادم زمین و شروع کردم به سرفه کردن
*خون... داری خون بالا میاری ا.ت داری خون بالا میاریییی
هیچ کاری از دستم بر نیومد جز اینکه بشینم و همینجوری خون بالا بیارم
اومد سمتم سه بار پشت سر هم زد تو صورتم موهامو کشید و توی گوشم داد زد که خیلی هرزم و بعد پرتم کرد رو زمین و چند بار به جای حساسم (ینی شکم و معدش) لگد زد
......
لبم بخاطر کتک هاش پاره شده بود و شکمم زخمی و موهام در هم ریخته بود پاهام خیلی درد میکرد ولی با ضربه ی اخری که به پام خورد کلا بی حس شد و دیگه نتونستم روش وایسم... تا زنگ تفریح همینجور توی این حالت موندم
یونگی و جیمین از کلاس اومدن بیرون تا منو دیدن دوییدن سمتم
*ا.ت ا.ت چی شد؟؟ حالت خوبه؟؟درد داری؟؟ کجات درد میکنه؟؟
_وقتی جوابشو میدونی چرا هعی داری حالشو میپرسی بجاش بیا کمکش کنیم بلند بشه
جیمین سمت راست و یونگی سمت چپ دستمو گرفتن و همزمان باهم بلندم کردن اما پام اونقدری بی حس بود که حتی نمیدونستم هنوز پا دارم یا نه
دوباره افتادم زمین و شروع کردم به سرفه کردن
*خون... داری خون بالا میاری ا.ت داری خون بالا میاریییی
هیچ کاری از دستم بر نیومد جز اینکه بشینم و همینجوری خون بالا بیارم
۱.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.