پارت ۴
پارت ۴
_اوکی نترس گمشو پایین دیگهههه
+باشه بابا رفتم
*من پیاده نمیشم
_اونوقت چرا؟؟
*چون نمیخوام
+کصخول نباش... بچه
*به من میگی بچه!؟
+اره دقیقا با خودتم
*گی خار سگ صبر کن ببینم
جیمین از ماشین پیاده شد و پرید وسط خیابون تا بتونه من رو بگیره ولی همون لحظه یه ماشین با سرعت داشت از خیابون رد میشد و نمیشد ترمز کرد....بعد از دیدن این صحنه سریع دوییدم جلوی ماشین خودمو انداختم روی جیمین و هردو افتادیم گوشه ی خیابون
_چیشد؟؟جیمین ، ا.ت خوبین؟؟ سالمین؟؟
*عاااا... اره فکر کنم من خوبم ا.ت تو خوبی؟؟
+اره نگران نباشین
بلند شدیم داشتیم میرفتیم سمت مدرسه در اصل پام درد میکرد خیلی هم درد میکرد جوری که نمیتونست درست راه برم
_چرا لنگ میزنی؟؟ مطمعنی خوبی؟؟
+ها؟؟ اره اره خوبم
*بچها فکر کنم مدیر مارو دید اخه داره بدجور که ا.ت نگاه میکنه
(علامت مدیر » )
»ا.ت زود بیا بالا بخاطر این کارت توضیح بده شماهم برین کلاس
داشتم مستقیم سمت کلاس میرفتم و سعی کردم بهش اهمیت ندم که اومد سمتم....
_اوکی نترس گمشو پایین دیگهههه
+باشه بابا رفتم
*من پیاده نمیشم
_اونوقت چرا؟؟
*چون نمیخوام
+کصخول نباش... بچه
*به من میگی بچه!؟
+اره دقیقا با خودتم
*گی خار سگ صبر کن ببینم
جیمین از ماشین پیاده شد و پرید وسط خیابون تا بتونه من رو بگیره ولی همون لحظه یه ماشین با سرعت داشت از خیابون رد میشد و نمیشد ترمز کرد....بعد از دیدن این صحنه سریع دوییدم جلوی ماشین خودمو انداختم روی جیمین و هردو افتادیم گوشه ی خیابون
_چیشد؟؟جیمین ، ا.ت خوبین؟؟ سالمین؟؟
*عاااا... اره فکر کنم من خوبم ا.ت تو خوبی؟؟
+اره نگران نباشین
بلند شدیم داشتیم میرفتیم سمت مدرسه در اصل پام درد میکرد خیلی هم درد میکرد جوری که نمیتونست درست راه برم
_چرا لنگ میزنی؟؟ مطمعنی خوبی؟؟
+ها؟؟ اره اره خوبم
*بچها فکر کنم مدیر مارو دید اخه داره بدجور که ا.ت نگاه میکنه
(علامت مدیر » )
»ا.ت زود بیا بالا بخاطر این کارت توضیح بده شماهم برین کلاس
داشتم مستقیم سمت کلاس میرفتم و سعی کردم بهش اهمیت ندم که اومد سمتم....
۲.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.