رمان یادت باشد ۳۵
#رمان_یادت_باشد #پارت_سی_و_پنجم
پرسید: « مگه چه خوابی دیدی؟» گفتم: « چند سال پیش توی خواب دیدم یه هلیکوپتر بالای خونه دور میزنه و منو صدا میکنه. وقتی بالای پشت بوم رفتم، از داخل همون هلیکوپتر یه گوسفند سر بریده بغل من انداختن.» حمید گفت : « خواب عجیبیه. دنبال تعبیرش نرفتی؟» گفتم: « این خواب توی ذهنم بود، ولی با کسی مطرح نکردم، تا این که رفته بودیم مشهد. توی لابی هتل یه تعداد کتاب زندگینامه و خاطرات شهدا بود. اونجا اتفاقی بین خاطرات همسر شهید « ناصر کاظمی»، فرمانده ی سپاه پاوه خوندم که ایشون هم خوابی شبیه خواب من دیده. نوشته بود وقتی که مثل من بار اول به خواستگاری جواب منفی داده بود، توی خواب میبینه یه هلیکوپتر بالای خونه اومد و یک گوسفند سر بریده همراه یه ماهی توی بغلش انداخت. وقتی این خواب رو برای همکارش تعریف کرده بود، همکارش گفته بود گوسفند سر بریده نشونه قربونی توی راه خداست. احتمالا تو ازدواج که می کنی همسر شهید میشه. اون ماهی هم نشانه بچه است؛ البته همسرت قبل از به دنیا آمدن بچه شهید میشه، همسر شهید شد. اونجا که این خاطر رو خوندم، فهمیدم که من هم احتمالا همسر شهید میشم» این ماجرا را که تعریف کردم، حمید نگاه غریبی به من انداخت و گفت: « یعنی میشه؟ من که آرزومه شهید بشم، ولی ما کجا و شهادت کجا.» امروز کلی با هم پیاده آمدیم و صحبت کردیم. اولین باری بود که این همه بین ما صحبت رد و بدل می شد. به کانال آب که رسیدیم واقعا خسته شده بودیم. حمید خستگی من را که دید پیشنهاد داد سوار تاکسی بشویم
#مدافع_حرم #شهید_سیاهکالی_مرادی #عاشقانه_مذهبی #سبک_زندگی #یادت_باشه
پرسید: « مگه چه خوابی دیدی؟» گفتم: « چند سال پیش توی خواب دیدم یه هلیکوپتر بالای خونه دور میزنه و منو صدا میکنه. وقتی بالای پشت بوم رفتم، از داخل همون هلیکوپتر یه گوسفند سر بریده بغل من انداختن.» حمید گفت : « خواب عجیبیه. دنبال تعبیرش نرفتی؟» گفتم: « این خواب توی ذهنم بود، ولی با کسی مطرح نکردم، تا این که رفته بودیم مشهد. توی لابی هتل یه تعداد کتاب زندگینامه و خاطرات شهدا بود. اونجا اتفاقی بین خاطرات همسر شهید « ناصر کاظمی»، فرمانده ی سپاه پاوه خوندم که ایشون هم خوابی شبیه خواب من دیده. نوشته بود وقتی که مثل من بار اول به خواستگاری جواب منفی داده بود، توی خواب میبینه یه هلیکوپتر بالای خونه اومد و یک گوسفند سر بریده همراه یه ماهی توی بغلش انداخت. وقتی این خواب رو برای همکارش تعریف کرده بود، همکارش گفته بود گوسفند سر بریده نشونه قربونی توی راه خداست. احتمالا تو ازدواج که می کنی همسر شهید میشه. اون ماهی هم نشانه بچه است؛ البته همسرت قبل از به دنیا آمدن بچه شهید میشه، همسر شهید شد. اونجا که این خاطر رو خوندم، فهمیدم که من هم احتمالا همسر شهید میشم» این ماجرا را که تعریف کردم، حمید نگاه غریبی به من انداخت و گفت: « یعنی میشه؟ من که آرزومه شهید بشم، ولی ما کجا و شهادت کجا.» امروز کلی با هم پیاده آمدیم و صحبت کردیم. اولین باری بود که این همه بین ما صحبت رد و بدل می شد. به کانال آب که رسیدیم واقعا خسته شده بودیم. حمید خستگی من را که دید پیشنهاد داد سوار تاکسی بشویم
#مدافع_حرم #شهید_سیاهکالی_مرادی #عاشقانه_مذهبی #سبک_زندگی #یادت_باشه
۸.۰k
۱۷ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.