کافه ها تعطیل

کافه ها تعطیل

خیابان ها یکطرفه

کوچه ها بن بست

هوا آلوده

ساعت ها خوابیده

شاخه های گل ،

که روی دستان کودکان سر چهار راه باد کرده اند

و واژه هایی که خفه ات میکنند 

این شعر نیست 

سکانسی ست از یک شهر

بدون تـــــــــو ...



" زندگی کردمت بهانه ی من
غیرتو هرچه زنده را کشتم
چندسال است روزگار منی
مثل سیگار لای انگشتم"
دیدگاه ها (۲)

یک روز تو هم می‌مانی ودلتنگی‌های شرجیِ شمال.. کهبه احترامِ م...

کـــدام عـــلائــم حــیاتــیکـدام ســطحِ هــُشـــیاری؟!آقـــ...

بارها پیش آمده استکه آجری از دست یک بناکیسه ای سیمان از شانه...

در زندگی شب هایی است کهاز فکر و خیال به مرگِ خود راضی می شوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط