در زندگی شب هایی است که
در زندگی شب هایی است که
از فکر و خیال به مرگِ خود راضی می شوی...
آنقدر بر سر ِ زبانِ تنهایی می افتی که
دیگر نه از قرصهای خسته اعصاب کاری بر می آید...
نه از سیگارهای تو سری خورده...
تنها می نشینی و مــشــقِ مـــــــــرگ می کنی...
"ساعت7:00 صب...
کار ماها دیگه از 5:00 گذشت...
منو بشناس از سرگذشت"
از فکر و خیال به مرگِ خود راضی می شوی...
آنقدر بر سر ِ زبانِ تنهایی می افتی که
دیگر نه از قرصهای خسته اعصاب کاری بر می آید...
نه از سیگارهای تو سری خورده...
تنها می نشینی و مــشــقِ مـــــــــرگ می کنی...
"ساعت7:00 صب...
کار ماها دیگه از 5:00 گذشت...
منو بشناس از سرگذشت"
- ۵۶۱
- ۱۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط