شراب سرخ پارت

شراب سرخ پارت ۱۲۵


#red_wine #red_wine🍷

دختر کوچولو من شرایط سختی گذرونده بود باید بهش حق میدادم اما این لاغر شدنش هم خیلی روی اعصابم بود.
خواستم حرفی بزنم که جک به جمع مون پیوست و گفت: اتاق خصوصی امادست گفتم کارا رو برای انتقال انجام بدن.


احساس ضعف و عاجز بودن بهم دست میداد..
همه سعی داشتن تو غذا خوردن ، دراز کشیدن ، نشستنم کمکم کنن همین باعث میشد تو طول روز بدجور اخمام توی هم بره.
نفسم را کلافه بیرون دادم و به اتاق vip ای که تازه جاگیر کرده بودم نگاه کردم
یک اتاق تقریبا بیست و پنج متری ، چیز خاصی زیاد نداشت فقط یک کاناپه و یک کمد دیواری بود و با یک گیاه شلفرا که کنار کاناپه جا گرفته بود..
اسمان تیره و ابری بود
به نرمی کنارم امد و روی تخت نشست...
نگاهش بین چشمانم دو دو میزد انگار در گفتن حرفی تردید داشت..این دختر مثل کتاب باز بود ، میشد همه چیز از روی صورتش تشخیص داد.
+چیزی شده؟
دیدگاه ها (۵)

شراب سرخ پارت ۱۲۶#red_wine #red_wine🍷 +چیزی شده؟سرش را پایین...

شراب سرخ پارت ۱۲۷#red_wine #red_wine🍷 سعی کردین از زیر این ن...

شراب سرخ پارت ۱۲۴#red_wine #red_wine🍷 دلتنگ صورت قرص ماهشبی‌...

شراب سرخ پارت ۱۲۳#red_wine #red_wine🍷 نامجون: حسابی ما رو تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط