قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق

قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق!
یعنی به جـز حریـــم تو بر من حرام عشق
با خون وضو بگیر و دو رکعت غــزل بخوان
آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق
ترسم کـــه در سماع کشانــم قنـــوت را
وقتی که قبله گاه تو باشی، امام عشق
از رکعت نخست در افتاده ام بـــه شک
در سجده کفر گفته ام و در قیام عشق
سـی پاره ی حضور مرا چله بست شو
قرآن به سر بگیر و بگو: والسلام عشق...

#علیرضا_بدیع
دیدگاه ها (۱)

نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردیگر چه او کرد دل از سنگ ...

دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است چاره کن درد کسی کز همه ناچا...

خب، ما همیشه «نبودن» را از این سرش دیده‌ایم. از سمت فاقد، نه...

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیستزرق نفروشم و زهدی ننمای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط