۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
part: ۳۶
"ویو نادیا"
دلم میخواد بدونم دیشب چه اتفاقی افتاد.
نمیدونم چقدر و الان چه زمانیه که به خودم فشار اوردم
{...بت قول مبدم ازت محافظت کنم و نزارم کسی بت دست بزنه..}
با یاد اوریش ضربان قلبم به قدری بالا رفت که میتونستم حدس بزنم سکته رو شاخشه ، وای دختر بیخیال اون حرفا رو فقط برایه خر کردنت زد، اصلا واقعی نبوده و جدی نگفته، دلت خوشه کی تو این دنیا بخواطر تو کاری کرده که این بکنه؟
ولی اگه الکیم بوده باشه .یکم احساس امید واری دارم،اگه جدیم نبوده باشه میخوام جدی بگیرمش
ولی وقتی رفت بالا، حالش میزان نبود، یعنی هنوزم اونطوریه؟
یا خوابیده؟
ساعت کنار تخت و نگاه کردم
ساعت ۲ و نیم بود
یه ساعتی گذشته شاید خوابه
اره خوابه، تو ام بگیر بخواب
"اصلا چیکار میتونی بکنی"
رو تخت نشستم
نکنه فکر کرده فقط دخترایه اطرافش بلدن اروم کنن؟....هوفف لیاقتشش همونان
معلومه که منم حرفه اییم
دوباره دراز کشیدم
یعنی میتونم الان برم پیشش؟؟
نیومده دختر خاله شدم
دوباره رو تخت نشستم
ولی اگه بتونم حواسشو پرت کنم چی؟
پتورو کنار زدم و از تخت بیرون امد ، دستگیره رو اروم پایین کشیدم و درو باز کردم
پاورچین پاورچین به سمت طبقه بالا رفتم
وای دختر اصلا میدونی داری چیکار میکنی؟
اگه سرت داد بزنه و...گند میخوره به غرورمم
سر جام وایسادم و خواستم برگردم،ولی دلم نمیخواد خسته باشه، اخه همیشه ظاهرشو حفظ میکنه ، ولی این دفعه کسل بود ، من ارباب صگ اخلاقم و ترجیع میدم
اخلاقم؟؟
دوباره برگشتم به سمت اتاق رفتم
پشت در وایسادم و خواستم در بزنم دستمو بالا اوردم که ضربه بزنم،دختر میتونی برگردی این وظیفه تو نیست
ولی نه
تا خواستم ضربه بزنم
part: ۳۶
"ویو نادیا"
دلم میخواد بدونم دیشب چه اتفاقی افتاد.
نمیدونم چقدر و الان چه زمانیه که به خودم فشار اوردم
{...بت قول مبدم ازت محافظت کنم و نزارم کسی بت دست بزنه..}
با یاد اوریش ضربان قلبم به قدری بالا رفت که میتونستم حدس بزنم سکته رو شاخشه ، وای دختر بیخیال اون حرفا رو فقط برایه خر کردنت زد، اصلا واقعی نبوده و جدی نگفته، دلت خوشه کی تو این دنیا بخواطر تو کاری کرده که این بکنه؟
ولی اگه الکیم بوده باشه .یکم احساس امید واری دارم،اگه جدیم نبوده باشه میخوام جدی بگیرمش
ولی وقتی رفت بالا، حالش میزان نبود، یعنی هنوزم اونطوریه؟
یا خوابیده؟
ساعت کنار تخت و نگاه کردم
ساعت ۲ و نیم بود
یه ساعتی گذشته شاید خوابه
اره خوابه، تو ام بگیر بخواب
"اصلا چیکار میتونی بکنی"
رو تخت نشستم
نکنه فکر کرده فقط دخترایه اطرافش بلدن اروم کنن؟....هوفف لیاقتشش همونان
معلومه که منم حرفه اییم
دوباره دراز کشیدم
یعنی میتونم الان برم پیشش؟؟
نیومده دختر خاله شدم
دوباره رو تخت نشستم
ولی اگه بتونم حواسشو پرت کنم چی؟
پتورو کنار زدم و از تخت بیرون امد ، دستگیره رو اروم پایین کشیدم و درو باز کردم
پاورچین پاورچین به سمت طبقه بالا رفتم
وای دختر اصلا میدونی داری چیکار میکنی؟
اگه سرت داد بزنه و...گند میخوره به غرورمم
سر جام وایسادم و خواستم برگردم،ولی دلم نمیخواد خسته باشه، اخه همیشه ظاهرشو حفظ میکنه ، ولی این دفعه کسل بود ، من ارباب صگ اخلاقم و ترجیع میدم
اخلاقم؟؟
دوباره برگشتم به سمت اتاق رفتم
پشت در وایسادم و خواستم در بزنم دستمو بالا اوردم که ضربه بزنم،دختر میتونی برگردی این وظیفه تو نیست
ولی نه
تا خواستم ضربه بزنم
۱۹.۹k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.