دلم از داغ نامرد

دلم از داغ نامردے

نسیمے سرد مےخواهد

میان قحطے مرهم

دلے هم درد مےخواهد

مگر یادت نمےآید

در آغاز محبت ها

شبے گفتم در گوشَت

رفاقت مرد مےخواهد
دیدگاه ها (۱)

بنویسم ،ننویسم،تو نمی خوانی که!چیزی از معجزه ی شعر،نمی دانی ...

سوختم این سوختن را نگارم دید و رفتباختم در عشقبراین باختن خن...

★امروز نبودی امـــاخیلی چیزهـــا بود مــن بودم باران بــود ...

عاشقی فصلخرابیست خدارحم کنددل من بسته بهآهی ست خدارحم کندپای...

مست خون ( پارت ۲۳ )

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط