سوختم این سوختن را

سوختم این سوختن را
نگارم دید و رفت

باختم در عشق
براین باختن خندید و رفت

عاشقی بودم
برای عشق خود دلداده ای

عشق من شد بی وفا
بی اعتبارم کرد و رفت
دیدگاه ها (۱)

دل را نگاه گرم تو دیوانه می‌کندآیینه را رخ تو پریخانه می‌کند...

یک درختِ پیرم و سهم تبرها می شوممرده ام، دارم خوراکِ جانورها...

بنویسم ،ننویسم،تو نمی خوانی که!چیزی از معجزه ی شعر،نمی دانی ...

دلم از داغ نامردےنسیمے سرد مےخواهدمیان قحطے مرهم دلے هم درد ...

هیچوقت نفهمیدم، اون عشق و دوست داشتنیکه همه ازش حرف میزنن چی...

#کلیپ_عاشقانه عاشقی چشم تر و ، نور بصر میخواهد ....سر به پا ...

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد #سعدی_ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط