نحس

part25



تهیونگ روی دکمه اسپیس لبتاپ زد و فیلم لبتاپ پخش شد همه بجز جونگکوک سرشون پایین بود چون اون فیلم رو حداقل 10 بار همشون نگاه کرده بودن
جونگکوک با دقت داشت نگاه می کرد و هر لحظه خرد تر از قبل می شد

فیلم لبتاپ

( دوستان داره همون روزی که جیسون و جونگکوک در مورد شغل جونگکوک حرف میزدن پخش میشه پس دیگه کلش رو نمینویسم )
جونگکوک پاشد و جیسون رو تو بغل خودش گرفت
_ ممنون که هستی
+ خواهش( لبخند )
$ بلاخره فهمیدم کی مغزت رو شتشو میده نمیزارم این اتفاق بیافته
جئون بعد از اون به دست راستش زنگ زد و باهاش جرف زد
$ سلام ... اره .... کیم یکی رو پیدا کن که برای فروختن چند تا خدمتکار باکره خوب پولی میگیره ... خدافظ
فیلم اون قسمت همراه دست مشت شده ی جونگکوک تموم شد و به صجنه ی بعدی رفت
اتاق جیسون
$ بسه دیگه پاشو کارت دارم
جیسون بدون هیچ حرفی پاشد با نفرت تو چشمای جئون نگاه کرد
+ ج..جونگکوک و بهش چی میگی ؟
$ اتفاقا درباره ی همین بود باید براش یه نامه بنویسی
+نامه ؟
$ اره باید بنویسی که ادم خوبی نبودی و کسی تو رو استخدام کرده و کاری کنی جونگکوک حتی اگه ببینتت هم نگات نکنه
جیسون بلند مثل روانی ها خندید
+ اونوقت چرا فکر کردی من اینکارو انجام میدم ؟
$ چون اگه انجام ندی جون یونا در خطره
+ چی ؟
$ میکشمش
+ ق..قبوله
$ خوبه
$ راستی درست بنویسی ها اگه همه چیو بگی میام سراغت با جسد مادرت
+باشه
$خوبه
جیسون شروع کرد به نوشتن ولی با نوشتن اون کاغذ یک کاغذ کوچیک دیگه از جیبش در اورد و کنار اون کاغذ گذاشت جوری که جئون نفهمید
فیلم لبتاپ تموم شد و با نشون دادن چند صحنه که جیسون در حال رفتن از اون عمارت توسط بادیگارد های اون مرد بود جونگکوک پر پر شد فیلم بلاخره تموم شد و همه سرشون رو اوردن بالا
جونگکوک تو چشمای همشون نگاه کرد و بعد دوباره برگشت سمت جیمین
_ ا..این چیه؟
% جونگکوک،جیسون زجر کشیده اون اونشکلی که فکر می کردیم نبوده و ...
_ و ؟
جیمین کاغذ و دستبندی که با یک انگشتر همراه داشت و ازش گرفت و به جانگکوک داد
% اون این نامه رو هم کنار اون کاغذ گذاشته بود ولی چون تو دعوا به کمد برخورد کردی افتاده بود پشت کمد اون فقط میخواست با این نامه بهت بفهمونه که مراقب ...
_ مراقب کی باشم؟
% خودت بخون
جیمین بعد این حرف سرش رو پایین انداخت پسرا فقط به حراکات جونگکوک نگا میکردن همشون میدونستن بعد این جونگکوک روانی میشه ولی مجبور بودن بهش بگن
جونگکوک نامه رو باز کرد و شروع به خوندن کرد
متن نامه

سلام جونگکوک شی میدونم اون نامه رو خوندی و از دستم ناراحتی ولی واقعا منظوری نداشتم فقط اگر اونو نمینوشتم جون یونا در خطر میبود ولی اینشکلی هم تو سالمی هم یونا البته فکر کنم
من نوشتم جئون بهم پول میداد پس موقعی که نامه رو بخونه دیوونه میشه و میره سراغ یونا
ازت ..ازت خواهش می کنم مراقب یونا باش شاید در اینده دوباره همو ببینیم
دوست دارم


جیسون:)



نامه از دست جونگکوک افتاد از روی مبل پاشد و به سمت در رفت جین و جی هوپ با سرعت به سمتش رفتن
× کجا ؟
صدای پسرک خیلی اروم بود اروم تر از کسی که از لحاظ روحی اسیب دیده باشه اون الان هم روحش رو از دست داده بود هم جسمش
_ هیونگ کاری ندارم فقط ..فقط میخوام برم یونا رو بیرام مطمئنن نکشتتش ولی بهش اسیب زده تروخدا
×< ...
_ ا.. اصن ..اصن جیمین و تهیونگ هم باهام بیان اوکیه ؟
_ با بادیگارد میرم فقط خواهش میکنم بزارین برم نجاتش بدم
< باشه برو
× چی ؟
< بزار بره
× اما
< جی هوپ
دست جین و جی هوپ از رو بدن جونگکوک شل شد و اون رو ول کردن جیمین و تهیونگ با سرعت پاشدن و با جونگکوک رفتن
( دیگه از اینجا گشادم حوصله ندارم )
رفتن یونا رو اوردن اون پر از زخم بود تقریبا بدنش نابود شده بود اون شب به همراه یه هفته برای خوب شدن زخماش تو بیمارستان خوابید و جئون هم دستگیر کردن و براش حبس ابد بریدن
جونگکوک اونشب به خونه اومد همه اعضا از اتفاقی که افتاده خبر داشتن پس بهش هیچی نگفتن
جونگکوک داشت به سمت اتاقش میرفت و برای لحظه ای ایستاد
× چیزی شده؟
صداش از ته چاه میومد با وضعیت لباس تهیونگ و جیمین معلوم بود جونگکوک یه عالمه گریه کرده و چشماش همینطور پف کرده بود و قرمز بود

بقیش تو کامنتا
دیدگاه ها (۴)

اگه فیک نحس رو دنبال میکنید حتما بخونید!

نحس

نحس

نحس

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط