~~~~~~~~~~~~~~~
~~~~~~~~~~~~~~~
نکنه بلایی سر خودش بیاره سریع رفتم سمت در شروع کردم به صدا زدنش
+ته منم درو باز کن بعد چند ثانیه در باز شد ته تا منو دید محکم بغلم کرد میشه گفت این ته همون ته یه ماه پیش نیست ته واقعا نابود شده بود
_ا.ت هق هق بگو بگو که این خواب نیست بگو که اومدی تا پیشم بمونی بگو که منو بخشیدی قرار نیست دیگه ترکم کنی قول میدم قول میدم دیگه به حرفات گوش بدم باهات بد رفتاری نکنم قول میدم اگه منو ببخشی دیگه حتی اگه بگی برف سیاه هم باور کنم
+خودمو از بغلش کشیدم بیرون: متاسفم نمی تونم پیشت بمونم
_ا.ت خواهش میکنم ترکم نکن هق هق
+ترک چیه بابا دارم خفه میشم از دست این بوی گند عرق و الکل چند روزه حموم نرفتی بعد دستمو کردم تو موهاش و گفتم: اه اه نگاه کن نگاه کن چقدر موهات چرب بخوام بمونمم دیگه با این وضع نمی تونم بمونم بدو برو حموم ببینم منم لباسامو عوض کنم این گند کاری جنابو تمیز کنم بعدم هلش دادم طرف حموم خودمم رفتم پیش مامانه ته دختر داییش نبود
+عع مادر جان دختر دایی کجاست؟
م ته: رفت آماده شه دوساعت دیگه پرواز داره میره انگلیس ممنون دخترم تو قلب مهربونی داری من دیگه میرم
+بعد رفتن مامان ته رفتم اتاق که صدای ته اومد
_عزیزم حولمو برام میاری؟
+آره الان میارم
رفتم حوله رو از توی کمد برداشتم رفتم دم در حموم تا ذر زدم ته کشدم تو حموم: هع چیکار میکنی ته؟
_از وقتی تو رفتی درست حسابی غذا نخوردم حال ندارم خودمو بشورم بیا منو بشور باشه (با حالت کیوت)
+باشه میشورم بعد رفتم سمت وان
_با لباس! لباسات خیس میشنا
+پر رو نشو بدو اینجا ببینم (با خنده)
ـــــــ سه روز بعد روز داد گاه
+صبح از خواب بیدار شدم بغل ته بودم به ساعت نگاه کردم دو ساعت وقت داشتیم تا شروع دادگاه ته رو بیدار کردم
_چیشده عزیزم گفتم که یه هفته نمیرم سرکار میخوام باهات وقت بگذرونم
+سر کار چی پاشو دادگاه دو ساعت دیگع شروع میشه
_دادگاه چی؟(باحالت کیوت و خواب آلود)
+دادگاه طلاق دیگه دادگاه چی
_با این حرف ا.ت خواب از سرم پرید هل کردم: عزیزم تو که گفتی منو بخشیدی خواهش میکنم من که قول دادم دیگه اذیتت نمیکنم پس چرا میخوای دوباره بری به اون دادگاه مزخرف؟(باحالت ترس، بغض و ناراحتی)
+تهیونگ دادگاه که مسخره ما نیست
_یعنی چون دادگاهو مسخره نکنیم جداشیم؟!
+چی میگی برای خودت باید بریم بگیم نمیخوایم جداشیم یا نه؟
_اوفف خیالم راحت شد یه دیقه داشتم سکته میکردم
+لبای ته رو سطحی بوسیدم گفتم: پاشو بریم صبحونه بخوریم بریم دادگاه
_باشه چاگی
نکنه بلایی سر خودش بیاره سریع رفتم سمت در شروع کردم به صدا زدنش
+ته منم درو باز کن بعد چند ثانیه در باز شد ته تا منو دید محکم بغلم کرد میشه گفت این ته همون ته یه ماه پیش نیست ته واقعا نابود شده بود
_ا.ت هق هق بگو بگو که این خواب نیست بگو که اومدی تا پیشم بمونی بگو که منو بخشیدی قرار نیست دیگه ترکم کنی قول میدم قول میدم دیگه به حرفات گوش بدم باهات بد رفتاری نکنم قول میدم اگه منو ببخشی دیگه حتی اگه بگی برف سیاه هم باور کنم
+خودمو از بغلش کشیدم بیرون: متاسفم نمی تونم پیشت بمونم
_ا.ت خواهش میکنم ترکم نکن هق هق
+ترک چیه بابا دارم خفه میشم از دست این بوی گند عرق و الکل چند روزه حموم نرفتی بعد دستمو کردم تو موهاش و گفتم: اه اه نگاه کن نگاه کن چقدر موهات چرب بخوام بمونمم دیگه با این وضع نمی تونم بمونم بدو برو حموم ببینم منم لباسامو عوض کنم این گند کاری جنابو تمیز کنم بعدم هلش دادم طرف حموم خودمم رفتم پیش مامانه ته دختر داییش نبود
+عع مادر جان دختر دایی کجاست؟
م ته: رفت آماده شه دوساعت دیگه پرواز داره میره انگلیس ممنون دخترم تو قلب مهربونی داری من دیگه میرم
+بعد رفتن مامان ته رفتم اتاق که صدای ته اومد
_عزیزم حولمو برام میاری؟
+آره الان میارم
رفتم حوله رو از توی کمد برداشتم رفتم دم در حموم تا ذر زدم ته کشدم تو حموم: هع چیکار میکنی ته؟
_از وقتی تو رفتی درست حسابی غذا نخوردم حال ندارم خودمو بشورم بیا منو بشور باشه (با حالت کیوت)
+باشه میشورم بعد رفتم سمت وان
_با لباس! لباسات خیس میشنا
+پر رو نشو بدو اینجا ببینم (با خنده)
ـــــــ سه روز بعد روز داد گاه
+صبح از خواب بیدار شدم بغل ته بودم به ساعت نگاه کردم دو ساعت وقت داشتیم تا شروع دادگاه ته رو بیدار کردم
_چیشده عزیزم گفتم که یه هفته نمیرم سرکار میخوام باهات وقت بگذرونم
+سر کار چی پاشو دادگاه دو ساعت دیگع شروع میشه
_دادگاه چی؟(باحالت کیوت و خواب آلود)
+دادگاه طلاق دیگه دادگاه چی
_با این حرف ا.ت خواب از سرم پرید هل کردم: عزیزم تو که گفتی منو بخشیدی خواهش میکنم من که قول دادم دیگه اذیتت نمیکنم پس چرا میخوای دوباره بری به اون دادگاه مزخرف؟(باحالت ترس، بغض و ناراحتی)
+تهیونگ دادگاه که مسخره ما نیست
_یعنی چون دادگاهو مسخره نکنیم جداشیم؟!
+چی میگی برای خودت باید بریم بگیم نمیخوایم جداشیم یا نه؟
_اوفف خیالم راحت شد یه دیقه داشتم سکته میکردم
+لبای ته رو سطحی بوسیدم گفتم: پاشو بریم صبحونه بخوریم بریم دادگاه
_باشه چاگی
۷۸.۲k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.