Fakeyoongi 🌌

OrdinaryLife 🌙 p 15🌙
یونا :یونگی شی بلند شو ساعت هفته
یونگی :خب..... چه... چه خوشگل شدی
یونا :هع ببخشید... باید مثه من ست کنی
یونگی :باشه
ویو یونگی :
منم بلند شدم يه پیرهن مشکی با پولک های برق برق مشکی پوشیدم موهامو ژل زدمو حالت دادم کفش اسپرت پوشیدمو شلوارمم کمربندمو بستم يه عطر تلخ زدمو رفتم پیش یونا
یونگی :خوبه؟
یونا :اوهههه پرفکت
یونگی :خب راستی به هوپی زنگ زدی
یونا :آره به جینا زنگ زدم گفتن حاضرن
یونگی :خب پس منتظر چی بریم
رفتیم و جینا و جیهوپ هم با هم ست مشکی سفید زده بودن خیلی قشنگ شده بودن
جیهوپ :اوه زوج جذابمونو ببین جینا
جینا :اوهوم
یونا :ببخشید شماهاهم قشنگ شدینا
یونگی :بریم؟!
رفتیم پایین جلو در هتل که دوتا ماشین لامبورگینی اومدن سراغمون یکیش منو یونگی یکیشم جینا و جیهوپ رفتیمو بعد از نیم ساعت رسیدیم
یونا :چقد بزرگه
یونگی :خب باشه حواستو جمع کن
یونا :ها...باشه... باشه
رفتیم بالای بالا
£:به به ببین کی اینجاست یونگی شی
یونگی :هع خیلی ممنون
£:این خانوم زیبا کی هستن؟!
یونگی :همسرم
£:او بسیار عالی
که یهو جینا و جیهوپ اومدن بالا
جیهوپ :او چطوری
*:هوپی هوپی چطوری؟
جیهوپ :ممنون
*:اوه نکنه اینم همسر شمان
جیهوپ :بله چطور؟
*:هيچي... فقط بهم میاین.. بریم پایین