داشتم برمیگشتم که با صداش متوقف شدم
داشتم برمیگشتم که با صداش متوقف شدم
جیمین:لطفا ا.ت نجاتم بده قول میدم توضیح بدم
دلم سوخت حتما یه چیزی هست
برگشتم
بلندش کردمو بردمش یه گوشه
ا.ت:بگو چی شده
جیمین:با.بابای جی هوپ او.اون تحدیدم ک.کرد
میدونستم
جیمین:من.من از جون خودم حاضر ب.بودم بگزدم ام.اما اون ازم یه نقطه ض.ضعف پیدا کرد
نقطه ضعف؟
صداها کمتر شد مثه اینکه دعوا تموم شده بود
تهیونگ داشت بدو بدو میومد طرفمون
تهیونگ: جیمین خوبی؟
جیمین: اوم
صدای قدماییو میشنیدم
سرمو بالا کردم
جین با یه عصبانیتی داشت میومد طرف جیمین
جین:چطور تونستم بهت اعتماد کنم؟
محکم یه لگد زد تو شکم جیمین که خون بالا اورد
جیمین:لطفا ا.ت نجاتم بده قول میدم توضیح بدم
دلم سوخت حتما یه چیزی هست
برگشتم
بلندش کردمو بردمش یه گوشه
ا.ت:بگو چی شده
جیمین:با.بابای جی هوپ او.اون تحدیدم ک.کرد
میدونستم
جیمین:من.من از جون خودم حاضر ب.بودم بگزدم ام.اما اون ازم یه نقطه ض.ضعف پیدا کرد
نقطه ضعف؟
صداها کمتر شد مثه اینکه دعوا تموم شده بود
تهیونگ داشت بدو بدو میومد طرفمون
تهیونگ: جیمین خوبی؟
جیمین: اوم
صدای قدماییو میشنیدم
سرمو بالا کردم
جین با یه عصبانیتی داشت میومد طرف جیمین
جین:چطور تونستم بهت اعتماد کنم؟
محکم یه لگد زد تو شکم جیمین که خون بالا اورد
۵.۳k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.