کوکچرا نیومد هنوز

کوک:چرا نیومد هنوز
جیهوپ:سه ساعت میگذره از وقتی رفته
نامجون:عه اومد
شوگا:اقای دکتر چیشده
/ایشون زندن ولی میدونید که خیلی بد کتک خورده چهار تا از دنده هاش شکسته و دستشم همینطور و یکی از پاهاش و متاسفم که بهتون میگم ولی برای همیشه ....برای همیشه فلج شدن و دیگه نمیتونن راه برن
∆همشون مثل دیوونه ها به دور و برشون میچرخیدن و گریه میکردن تا وقتی که تخت رو از اتاق عمل در اوردن به خواهرشون که مثل یه جنازه خوابیده نگاه کردن
کوک:ما چه بلایی سرت اوردیم
جیهوپ:ما ما چیکار کردیم
نامجون:همش تقصیر ماست

ویو موقع بهوش اومدن جنی
+با یه نور سفیدی بلند شدم سمت دنده هام خیلی درد داشتم که دیدم هر هفتاشون وایستادن یه گوشه یهو دکتر وارد شد
/لطفا همتون برید بیرون
جین:اما اخه...باشه
+چه اتفاقی افتاده
/تحملشو داری
+اره
/دیگه نمیتونی هیچوقت راه بری
+چ..چی
/ببخشید ما همه کار کردیم برات
+ب..برید بیرون
/اما..باشه
ویو جنی
+یعنی تمام ارزوهام به باد رفت تمام چیزام پ..پس یعنی من دیگه نمیتونم ایدل باشم یعنی نمیتونم برقصم (قطره اشک)
∆دختر با اینکه نمیتونست بلند بشه بازم هر چی که دستش بود رو مینداخت و جیغ میزد پشت اون در برادراش بودن که زجر میکشیدن دیگه نتونستن تحمل کنن وقتی رفتن داخل با دختر رو به رو شدن که موهاش ریخته بهم و قرمز شده و داره گریه میکنه و به پاهاش ضربه میزنه یکی از برادراش رفت جلو و بغلش کرد دیگری دستش رو گرفت و باهم گریه میکردن دختر به خودش اومد و بهشون با دستای کوچولوش ضربه میزد پسرا هم سرشون پایین بود و گریه میکردن
+شما عوضیا باعث شدید من فلج بشم
+شما شما باعث شدید من ارزومو خاک کنم
+شما باعث همه چی شدید
+همه چی همه چی من هیچی ازتون نخواستم فقط می خواستم که تویه اون خانواده کوچیک باشم فقط یه نفر بهم محبت کنه من کیو داشتم کیو ها نه دوستی نه پدری نه مادری من فقط شما هفتا رو داشتم (جیغ)
/چیشده ...بگیریدش بهش ارام بخش بزنید
∆دختر رو خوابوندن و بهش ارامش بخش زدن