پارت ۳۳
پارت ۳۳
اینو که شنیدم شروع کردم به حرف زدن......
+اینجا کجاست؟تو دقیقا کی؟جونگ کوک واقعی کیه؟چرا منو آوردین اینجا؟چرا جونگ کوک این بلا رو سر من آورد؟اون آدمایی که دیدم کی بودن؟چرا اون پیرزنه منو دوست دختر جونگ کوک خطاب کرد؟چرا.......
خواستم سوالاتمو ادامه بدم که دختره پرید وسط حرفم.......
$بابا نفس بگیر......گفتم سوال بپرس اما دونه دونه......
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
+اینجا کجاست؟
$خیلی خب......،ببین حتما ندیمه ها تا الان یه چیزایی بهت گفتن.......جونگ کوک پسر رئیس بزرگترین باند مافیایی کره است.....
کوچکترین پسرش و ............البته پسر واقعیش.........میدونم برات عجیبه اما.......جونگ کوک یه پسر خنگ کیوت عینکی نیست.......در واقع یه مافیای خطرناک و خشنه.........و یه ارباب سنگدل و بد اخلاق........فقط برای بقیه و ندیمه ها هم اینجوری نیست.....بلکه برای مایی که خانوادشیم هم همینطوریه.........اینجام عمارت پدر جونگ کوکه......اینم یکی از ۱۰۰ تا اتاقهای عمارته.......
درک و حضم حرفایی که میزد برام سخت بود.......اما با بلایی که سرم اومده بود......باید خودمو برای هر حرف و کار شوکه کننده ای آماده می کردم......
نفسی کشیدم و سوال دومم رو پرسیدم.....
+چرا منو آوردین اینجا؟
$بخاطر این که تو یه مانع بودی......۶
+مانع؟
$آره.......مانع.......یچیزی بهت میگم ........اگر جلوی کسی به زبون بیاریش......دیگه خونت گردن خودته.......
چرا اینجوری تهدیدم کرد.......مگه چه حرفیه که بخاطرش اینجوری منو تهدید به مرگ کرد........
+چی؟
$شرکت Samsung Electronics (سامسونگ الکترونیک واقعا بزرگترین و معروفترین شرکت کره ی جنوبی هست) میشناسی؟
+آره......شرکت معروفیه.....تقریبا کل کره می شناسنش......
&پدر جونگ کوک رئیس اون شرکته.........
با شنیدن این جمله چشمام شد چهار تا.......
+و.....ا.....قعا؟
$آره........و.......
+و رئیس معروفترین شرکت کره یه مافیاست؟......
$اوهوم.......
نمیدونم از سر تعجب بود یا ناباوری ولی یه نیشخند پر رنگی زدم.......وقتی که میگن به نزدیکترین آدم زندگی هم نمیشه اعتماد کرد یعنی این......کی فکرشو می کرد.......که رئيس معروفترین و معتبرترین شرکت کره یه مافیا باشه.........و تا الانم هیچ کس نفهمیده باشه......
سعی کردم قیافمو متعجب نشون ندم که بفهمه خیلی توی شک فرو رفتم برای همین گفتم
+خب........این.......چه ربطی........به من داره؟
$خب..........
ادامه پارت پست بعد
اینو که شنیدم شروع کردم به حرف زدن......
+اینجا کجاست؟تو دقیقا کی؟جونگ کوک واقعی کیه؟چرا منو آوردین اینجا؟چرا جونگ کوک این بلا رو سر من آورد؟اون آدمایی که دیدم کی بودن؟چرا اون پیرزنه منو دوست دختر جونگ کوک خطاب کرد؟چرا.......
خواستم سوالاتمو ادامه بدم که دختره پرید وسط حرفم.......
$بابا نفس بگیر......گفتم سوال بپرس اما دونه دونه......
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
+اینجا کجاست؟
$خیلی خب......،ببین حتما ندیمه ها تا الان یه چیزایی بهت گفتن.......جونگ کوک پسر رئیس بزرگترین باند مافیایی کره است.....
کوچکترین پسرش و ............البته پسر واقعیش.........میدونم برات عجیبه اما.......جونگ کوک یه پسر خنگ کیوت عینکی نیست.......در واقع یه مافیای خطرناک و خشنه.........و یه ارباب سنگدل و بد اخلاق........فقط برای بقیه و ندیمه ها هم اینجوری نیست.....بلکه برای مایی که خانوادشیم هم همینطوریه.........اینجام عمارت پدر جونگ کوکه......اینم یکی از ۱۰۰ تا اتاقهای عمارته.......
درک و حضم حرفایی که میزد برام سخت بود.......اما با بلایی که سرم اومده بود......باید خودمو برای هر حرف و کار شوکه کننده ای آماده می کردم......
نفسی کشیدم و سوال دومم رو پرسیدم.....
+چرا منو آوردین اینجا؟
$بخاطر این که تو یه مانع بودی......۶
+مانع؟
$آره.......مانع.......یچیزی بهت میگم ........اگر جلوی کسی به زبون بیاریش......دیگه خونت گردن خودته.......
چرا اینجوری تهدیدم کرد.......مگه چه حرفیه که بخاطرش اینجوری منو تهدید به مرگ کرد........
+چی؟
$شرکت Samsung Electronics (سامسونگ الکترونیک واقعا بزرگترین و معروفترین شرکت کره ی جنوبی هست) میشناسی؟
+آره......شرکت معروفیه.....تقریبا کل کره می شناسنش......
&پدر جونگ کوک رئیس اون شرکته.........
با شنیدن این جمله چشمام شد چهار تا.......
+و.....ا.....قعا؟
$آره........و.......
+و رئیس معروفترین شرکت کره یه مافیاست؟......
$اوهوم.......
نمیدونم از سر تعجب بود یا ناباوری ولی یه نیشخند پر رنگی زدم.......وقتی که میگن به نزدیکترین آدم زندگی هم نمیشه اعتماد کرد یعنی این......کی فکرشو می کرد.......که رئيس معروفترین و معتبرترین شرکت کره یه مافیا باشه.........و تا الانم هیچ کس نفهمیده باشه......
سعی کردم قیافمو متعجب نشون ندم که بفهمه خیلی توی شک فرو رفتم برای همین گفتم
+خب........این.......چه ربطی........به من داره؟
$خب..........
ادامه پارت پست بعد
۳۹.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.