«عشق دونفرهPART 7
#دیا
رفتیم خونه دیدیم بابام زیر چشمش بادمجون
رضا هم از اون لات های محل بود
رضا:بابا کی زیر چشتو بادمجون زده
دیا: راس میگه بابا
بابا:عمویه پدرصگت عوضی آشغال
رضا : همین الان میرم شمال نمی زارم آب تو دلت تکون بخوره خان بابا
بابا:نمی خواد بری
زندانه
دیا:جریان چیه مامان
مامان:بشین تا برات توضیح بدم
نشستم
مامان: عموت با بابات رفتم تو باغ صحبت کنن و قدم بزنن بعد چند دقه دیدیم صدا میاد رفتیم دیدیم دارن دعوا می کنن به زور از هم جداشون کردیم جریان این بوده
دیا : بابا سر چی دعوا کردید
بابا: سرتو می خواست بم پول بده تو رو بدم امیر
بغض گلومو گرفتم چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
منم گفتم : من نمی خوام اون امیر پدصگ و من عاشق یکی دیگم
بابا: کی چی چی میگی درست بشین حرف بزن ببینم چی می گی کی دلتو برده پرنسس(با خنده)
من: بابا یکیه اونم منو دوست داره اسمش ارسلان کاشی
بابا:ارسلان کاشی ببینم شرکت داره
من:آره فک کنم
بابا: اگه اینطور باشه مدیر عامل شرکت که می خوایم باش قرار ببندیم
رفتیم خونه دیدیم بابام زیر چشمش بادمجون
رضا هم از اون لات های محل بود
رضا:بابا کی زیر چشتو بادمجون زده
دیا: راس میگه بابا
بابا:عمویه پدرصگت عوضی آشغال
رضا : همین الان میرم شمال نمی زارم آب تو دلت تکون بخوره خان بابا
بابا:نمی خواد بری
زندانه
دیا:جریان چیه مامان
مامان:بشین تا برات توضیح بدم
نشستم
مامان: عموت با بابات رفتم تو باغ صحبت کنن و قدم بزنن بعد چند دقه دیدیم صدا میاد رفتیم دیدیم دارن دعوا می کنن به زور از هم جداشون کردیم جریان این بوده
دیا : بابا سر چی دعوا کردید
بابا: سرتو می خواست بم پول بده تو رو بدم امیر
بغض گلومو گرفتم چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
منم گفتم : من نمی خوام اون امیر پدصگ و من عاشق یکی دیگم
بابا: کی چی چی میگی درست بشین حرف بزن ببینم چی می گی کی دلتو برده پرنسس(با خنده)
من: بابا یکیه اونم منو دوست داره اسمش ارسلان کاشی
بابا:ارسلان کاشی ببینم شرکت داره
من:آره فک کنم
بابا: اگه اینطور باشه مدیر عامل شرکت که می خوایم باش قرار ببندیم
۳.۶k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.