پایان خوش
پایان خوش
پارت ۱۷
تهیونگ: به قولت عمل کردی داخل هر شرایطی کنارمی
ا/ت: همه ی حرف هامو شنیدی تهیونگ: آره
اما حرفات اصلا خراب نبود حق گفتی من زندگیت رو جهنم کردم
ا/ت: تهیونگ الان جاش نیست که خودت و سر زنش کنی بزار اول از اینجا بیای بیرون بد میتونی خودت رو سر زنش کنی
ا/ت: تهیونگ میشه بگی اون کیه تهیونگ: کی کیه
تهیونگ ویو میخواستم به ا/ت بگم که پرستار اومد گفت برید بیرون تا بیمار استراحت کنه
ا/ت: اون کسی که عاشقش هستی
خب میخواست بگه پرستار اومد گفت خانم لطفا بیاید بیرون تا بیمار استراحت کنه
ا/ت: رفتم بیرون و بازم تهیونگ نتونست هیچی رو بهم بگه با خودم گفتم این کیه که تهیونگ عاشقش شده وقت نمی کنیم چیزی رو بگه سریع یکی میاد خدایا چرا انقدر مرحله میزاری جلوی پاهام چرا یه روز خوش نمی بینم چرا
آههههه خستم اما اشکال نداره تحمل میکنم بد رفتم توی اتاقم خوابیدم صبح شد
دیدم از بیمارستان صدای جیغ میاد بلند شدم رفتم بیرون دیدم یه مردی دعوا راه انداخته چاقو هم توی دستشه تهیونگ هم داشت برای خودش راه می رفت رفتم دست تهیونگ رو گرفتم آوردمش توی اتاق خودم
ا/ت: چرا الان داخل اتاقت نیستی تهیونگ: حوصلم سر رفته بود اومدم بیرون
ا/ت: واقعا تو دیوونه ای
تهیونگ: تو کاری کردی که من دیوونه شم
ا/ت: عااااااا الان موقع این حرفاست بیرون رو چیکار کنیم تهیونگ: تو کی مرخص میشی
ا/ت: امروز
تهیونگ: واقعا
ا/ت: آره چرا
تهیونگ: آخه منم امروز مرخص میشم
ا/ت: تهیونگ اگه بفهمی منو تو با هم تیر خوردیم
تهیونگ: آره میدونم داشتم سر به سرت میذاشتم
(ادامه پارت بعدی)
پارت ۱۷
تهیونگ: به قولت عمل کردی داخل هر شرایطی کنارمی
ا/ت: همه ی حرف هامو شنیدی تهیونگ: آره
اما حرفات اصلا خراب نبود حق گفتی من زندگیت رو جهنم کردم
ا/ت: تهیونگ الان جاش نیست که خودت و سر زنش کنی بزار اول از اینجا بیای بیرون بد میتونی خودت رو سر زنش کنی
ا/ت: تهیونگ میشه بگی اون کیه تهیونگ: کی کیه
تهیونگ ویو میخواستم به ا/ت بگم که پرستار اومد گفت برید بیرون تا بیمار استراحت کنه
ا/ت: اون کسی که عاشقش هستی
خب میخواست بگه پرستار اومد گفت خانم لطفا بیاید بیرون تا بیمار استراحت کنه
ا/ت: رفتم بیرون و بازم تهیونگ نتونست هیچی رو بهم بگه با خودم گفتم این کیه که تهیونگ عاشقش شده وقت نمی کنیم چیزی رو بگه سریع یکی میاد خدایا چرا انقدر مرحله میزاری جلوی پاهام چرا یه روز خوش نمی بینم چرا
آههههه خستم اما اشکال نداره تحمل میکنم بد رفتم توی اتاقم خوابیدم صبح شد
دیدم از بیمارستان صدای جیغ میاد بلند شدم رفتم بیرون دیدم یه مردی دعوا راه انداخته چاقو هم توی دستشه تهیونگ هم داشت برای خودش راه می رفت رفتم دست تهیونگ رو گرفتم آوردمش توی اتاق خودم
ا/ت: چرا الان داخل اتاقت نیستی تهیونگ: حوصلم سر رفته بود اومدم بیرون
ا/ت: واقعا تو دیوونه ای
تهیونگ: تو کاری کردی که من دیوونه شم
ا/ت: عااااااا الان موقع این حرفاست بیرون رو چیکار کنیم تهیونگ: تو کی مرخص میشی
ا/ت: امروز
تهیونگ: واقعا
ا/ت: آره چرا
تهیونگ: آخه منم امروز مرخص میشم
ا/ت: تهیونگ اگه بفهمی منو تو با هم تیر خوردیم
تهیونگ: آره میدونم داشتم سر به سرت میذاشتم
(ادامه پارت بعدی)
۱۴.۶k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.