وی ا.ت
وی ا.ت
صبح که از خواب بیدار شدم کله بدنم درد می کرد تب خیلی شدیدی داشتم نمی تونستم از جام بلند شم فکر کنم دیشب سر ما خوردم
+وایییی نه خدا چرا الان اگه نرم سر کار حتما اخراجم میکنن ، بلند شو ا.ت باید بری سر کار آفرین دختر خوب تو می تونی(همیشه باید به خودت انگیزه بدی 🤣)به زور از جام بلند شدم و رفتم یه دوش ۵مینی گرفتم و لباسم رو پوشیدم مو هامو رو خشک کردم و دورم ریختم اصلا حوصله نکردم میکاپ بزنم و بدون خوردن صبحانه از خونه زدم بیرون به اتوبوس رسیدم و سوار شدم داخل اتوبوس خیلی شلوغ بود به زور سر پا ایستاده بودم به شرکت رسیدم رفتم دیدم باز روی میزم کلی پرونده هست مونده بودم که با این حالم چطوری همشون و تموم کنم اییییی خدا من چقدر بد بختم نشستم شروع به کار کردم...
ویو اون وو
صبح آماده شدم برم سر کار جلو آینه وایستا ده بودم داشتم لباسم رو می پوشیدم که یه لحظه چهره اون دختره آمد جلوم
_هیی پسر تو چت شده بسه دیگه انقد به این دختره فکر نکن
لباسم رو پوشیدم می خواستم برم که چشمم به عطرم افتاد با خودم گفتم
_حتما از این عطرها خوشش میاد، وایی پسر داری چی میگی اههه
می خواستم برم که دوباره برگشتم یکم عطر به خودم زدم و رفتم سمت شرکت. وارد شرکت شدم داشتم به اتاقم می رفتم که دختر رو دیدم داشت کار می کرد حتا موقع کار کردن خیلی خوشگل بود اما انگار رنگش پریده بود رفتم سمت اتاقم تا ساعت ۸شب مشغول کار بودم دیگه خسته شدم بلند شدم که برم کسی تو شرکت نمونده بود تو راه روی شرکت داشتم می رفتم که اون دختره آمد جلو یه لحظه خشکش زد و بهم خیره شد و یه تعظیم کوچیکی کرد رنگش خیلی پریده بود انگار یه مرده متحرک بود می خواست بره که غش کرد او افتاد من اون تو بغلم گرفتم کل بدنش از گرما داشت می سوخت این دختر چرا اینقدر تب داره
_هی دختر دست پا چلوفتی تو چید شده حالت خوبه هی چرا جواب نمی دی
دختر مثل جنازه تو بغلم بود سریع اون بغل کردم و رفتم سوار ماشین شدم بردمش خونه ی خودم اونو روی کاناپه خوابوندم رفتم سریع یه ضرف آب آورد و کتم رو در آورد نشستم کنارش دستم رو سرش گذاشتم تب خیلی شدیدی داشت دکمه های لباس شو باز کردم و باید لباس شو در می آورد از تب داشت می سوخت پرهنش رو در آورد و با دستمال خیس سعی کردم تبش رو پایین بیارم چشماش رو باز کرد و یه نگاهی انداخت و دوباره چشماش رو بست کل شب رو کنارش بود صبح که از خواب بیدار شدم.........
اسلاید اول لباس ا.ت برای شرکت
ببخشید جای اسلاید ها اشتباه شد آیم سوری 😁☺️
صبح که از خواب بیدار شدم کله بدنم درد می کرد تب خیلی شدیدی داشتم نمی تونستم از جام بلند شم فکر کنم دیشب سر ما خوردم
+وایییی نه خدا چرا الان اگه نرم سر کار حتما اخراجم میکنن ، بلند شو ا.ت باید بری سر کار آفرین دختر خوب تو می تونی(همیشه باید به خودت انگیزه بدی 🤣)به زور از جام بلند شدم و رفتم یه دوش ۵مینی گرفتم و لباسم رو پوشیدم مو هامو رو خشک کردم و دورم ریختم اصلا حوصله نکردم میکاپ بزنم و بدون خوردن صبحانه از خونه زدم بیرون به اتوبوس رسیدم و سوار شدم داخل اتوبوس خیلی شلوغ بود به زور سر پا ایستاده بودم به شرکت رسیدم رفتم دیدم باز روی میزم کلی پرونده هست مونده بودم که با این حالم چطوری همشون و تموم کنم اییییی خدا من چقدر بد بختم نشستم شروع به کار کردم...
ویو اون وو
صبح آماده شدم برم سر کار جلو آینه وایستا ده بودم داشتم لباسم رو می پوشیدم که یه لحظه چهره اون دختره آمد جلوم
_هیی پسر تو چت شده بسه دیگه انقد به این دختره فکر نکن
لباسم رو پوشیدم می خواستم برم که چشمم به عطرم افتاد با خودم گفتم
_حتما از این عطرها خوشش میاد، وایی پسر داری چی میگی اههه
می خواستم برم که دوباره برگشتم یکم عطر به خودم زدم و رفتم سمت شرکت. وارد شرکت شدم داشتم به اتاقم می رفتم که دختر رو دیدم داشت کار می کرد حتا موقع کار کردن خیلی خوشگل بود اما انگار رنگش پریده بود رفتم سمت اتاقم تا ساعت ۸شب مشغول کار بودم دیگه خسته شدم بلند شدم که برم کسی تو شرکت نمونده بود تو راه روی شرکت داشتم می رفتم که اون دختره آمد جلو یه لحظه خشکش زد و بهم خیره شد و یه تعظیم کوچیکی کرد رنگش خیلی پریده بود انگار یه مرده متحرک بود می خواست بره که غش کرد او افتاد من اون تو بغلم گرفتم کل بدنش از گرما داشت می سوخت این دختر چرا اینقدر تب داره
_هی دختر دست پا چلوفتی تو چید شده حالت خوبه هی چرا جواب نمی دی
دختر مثل جنازه تو بغلم بود سریع اون بغل کردم و رفتم سوار ماشین شدم بردمش خونه ی خودم اونو روی کاناپه خوابوندم رفتم سریع یه ضرف آب آورد و کتم رو در آورد نشستم کنارش دستم رو سرش گذاشتم تب خیلی شدیدی داشت دکمه های لباس شو باز کردم و باید لباس شو در می آورد از تب داشت می سوخت پرهنش رو در آورد و با دستمال خیس سعی کردم تبش رو پایین بیارم چشماش رو باز کرد و یه نگاهی انداخت و دوباره چشماش رو بست کل شب رو کنارش بود صبح که از خواب بیدار شدم.........
اسلاید اول لباس ا.ت برای شرکت
ببخشید جای اسلاید ها اشتباه شد آیم سوری 😁☺️
۱۰.۶k
۲۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.