عشق خشن من ❤️ پارت ۱۱
ویو چا اون وو
صبح از خواب بیدار شدم که اون تو بغلم دیدم معلوم بود که خودشو زده به خوب لبام رو برم سمت پیشونیش که ببینم تبش پایین آمده یانه خدا روشکر تبش کم شده بود بلند شدم برم که براش صبحانه بیارم رفتم سمت آشپز خانه که یادم افتاد می خواستم امروز به جونکوک زنگ بزنم برگشتم برم گوشیم رو بردارم دیدم دختره داره میفته رفتم از پشت گرفتمش اونم لباسم رو با دستش محکم گرفت که نیفته بهش خیره شدم اونم به من بعد به خودش آمد دیم که هنوز لباس شو نپوشید بود سریع پتو روی کاناپه رو جلو خودش گرفت و من بهش گفتم بشینه تا برام براش یه چیز برای خوردن بیارم رفتم یه چیز آوردم اونم شروع کرد به خوردن منم بعدش یکم سرش غر زدم که چرا با این حالش آمده شرکت اونم فقط با بله و چشم جوابم رو می داد بعد از اون حاضر شد و به راننده گفتم برسونتش خونش بعد از اون به جونکوک زنگ زدم
(مکالمه چا اون وو. جونکوک÷)
_کجایی
÷ممنون منم خوبم تو چطوری
_پرو نشو میگم کجایی
÷چه طلب کارم هست به تو چه من کجام
_میگم کجایی
÷بیرون
_زود بیا شرکت کارت دارم
÷چیکار
_بیا شرکت (گوشی رو قطع کرد)
÷الو الو الو پسر احمق گوشی رو قطع کرد یعنی چیکارم داره
(پایان مکالمه)
از پله ها بیاید پاین
......🚶
.........🚶
.............🚶
.................🚶
....................🧍
بچه لطفاً فالو کنید 💜❤️
صبح از خواب بیدار شدم که اون تو بغلم دیدم معلوم بود که خودشو زده به خوب لبام رو برم سمت پیشونیش که ببینم تبش پایین آمده یانه خدا روشکر تبش کم شده بود بلند شدم برم که براش صبحانه بیارم رفتم سمت آشپز خانه که یادم افتاد می خواستم امروز به جونکوک زنگ بزنم برگشتم برم گوشیم رو بردارم دیدم دختره داره میفته رفتم از پشت گرفتمش اونم لباسم رو با دستش محکم گرفت که نیفته بهش خیره شدم اونم به من بعد به خودش آمد دیم که هنوز لباس شو نپوشید بود سریع پتو روی کاناپه رو جلو خودش گرفت و من بهش گفتم بشینه تا برام براش یه چیز برای خوردن بیارم رفتم یه چیز آوردم اونم شروع کرد به خوردن منم بعدش یکم سرش غر زدم که چرا با این حالش آمده شرکت اونم فقط با بله و چشم جوابم رو می داد بعد از اون حاضر شد و به راننده گفتم برسونتش خونش بعد از اون به جونکوک زنگ زدم
(مکالمه چا اون وو. جونکوک÷)
_کجایی
÷ممنون منم خوبم تو چطوری
_پرو نشو میگم کجایی
÷چه طلب کارم هست به تو چه من کجام
_میگم کجایی
÷بیرون
_زود بیا شرکت کارت دارم
÷چیکار
_بیا شرکت (گوشی رو قطع کرد)
÷الو الو الو پسر احمق گوشی رو قطع کرد یعنی چیکارم داره
(پایان مکالمه)
از پله ها بیاید پاین
......🚶
.........🚶
.............🚶
.................🚶
....................🧍
بچه لطفاً فالو کنید 💜❤️
۴.۵k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.