پارت
پارت۲۹
۳ماه از این اوضاع میگذشت و هنوز پلیس ها نتونسته بودن رد جی را رو بزنن
جی را توی این مدت حسابی لاغر شده بود و بیماری آسمی که داشت هم بدتر شده بود شاید جای زخم هاش دیکه خوب شدن ولی اون زخم هایی که توی قلبش به وجود اومده هرگز خوب نمیشه جی را فکر میکرد دیگه راه فراری نداره
اون یه گوشی قدیمی پیدا کرده بود و توی اتاقش قایمش کرده بود و منتظر فرصتی بود تا گوشی و باز کنه
تا اینکه یه روز وقتی چان کیو و برادرش برای ماموریت مهمی رفتن بیرون و تمام خدمتکارا مرخصی بودن جی را توی اتاق زندانی بود پس سریع گوشی و باز کرد و شماره تهیونگ و گرفت
نگران بود که نکنه تهیونگ جواب نده
با اولین بوق تهیونگ جواب داد
تهیونگ:الو
جی را:....
تهیونگ:الو کی هستی
جی را:....
تهیونگ: حرف بزن
جی را:تهیونگ
تهیونگ:جی را خودتی کجایی حالت خوبه
جی را:نه تهیونگ تروخدا کمکم کن خواهش میکنم ممکنه من بمیرم لطفا
که شروع به سرفه کرد و همینطور که سرفه میکرد خون بالا میاورد
تهیونگ:نگران نباش حتما نجاتت میدم کجایی تو
جی را:نمیدونم فقط یجوری منو پیدا کن
که کلید توی در اتاق چرخید و جی را سریع گوشی و قط کرد
چان کیو:با کی حرف میزدی و گوشی از کجا اوردی
جی را:هی..هیچکس
چان کیو:منو چی فرض کردی دختره هان(داد)
سو چان: هیونگ اشکالی نداره بجاش میتونیم آدمش کنیم
چان کیو:صد البته
و شروع به کتک زدن جی را کردن اونا جی را رو بشدت کتک زدن و بهش تج*اوز کردن و لباساشو براش پوشوندن الیته لباسای کهنه و خونی و پاره و در آخر
چان کیو:حیف میشه اگه بیان دنبالت و ببرنت پس باید کارای بیشتری انجام بدیم
و به سوچان علامت داد و سوچان هم با چاقو ضربه ای عمیق به شکم جی را زد و جفتشون از اونجا خارج شدن
جی را نمیتونست هیچ کاری کنه توان حرف زدن نداشت
..................
۳ماه از این اوضاع میگذشت و هنوز پلیس ها نتونسته بودن رد جی را رو بزنن
جی را توی این مدت حسابی لاغر شده بود و بیماری آسمی که داشت هم بدتر شده بود شاید جای زخم هاش دیکه خوب شدن ولی اون زخم هایی که توی قلبش به وجود اومده هرگز خوب نمیشه جی را فکر میکرد دیگه راه فراری نداره
اون یه گوشی قدیمی پیدا کرده بود و توی اتاقش قایمش کرده بود و منتظر فرصتی بود تا گوشی و باز کنه
تا اینکه یه روز وقتی چان کیو و برادرش برای ماموریت مهمی رفتن بیرون و تمام خدمتکارا مرخصی بودن جی را توی اتاق زندانی بود پس سریع گوشی و باز کرد و شماره تهیونگ و گرفت
نگران بود که نکنه تهیونگ جواب نده
با اولین بوق تهیونگ جواب داد
تهیونگ:الو
جی را:....
تهیونگ:الو کی هستی
جی را:....
تهیونگ: حرف بزن
جی را:تهیونگ
تهیونگ:جی را خودتی کجایی حالت خوبه
جی را:نه تهیونگ تروخدا کمکم کن خواهش میکنم ممکنه من بمیرم لطفا
که شروع به سرفه کرد و همینطور که سرفه میکرد خون بالا میاورد
تهیونگ:نگران نباش حتما نجاتت میدم کجایی تو
جی را:نمیدونم فقط یجوری منو پیدا کن
که کلید توی در اتاق چرخید و جی را سریع گوشی و قط کرد
چان کیو:با کی حرف میزدی و گوشی از کجا اوردی
جی را:هی..هیچکس
چان کیو:منو چی فرض کردی دختره هان(داد)
سو چان: هیونگ اشکالی نداره بجاش میتونیم آدمش کنیم
چان کیو:صد البته
و شروع به کتک زدن جی را کردن اونا جی را رو بشدت کتک زدن و بهش تج*اوز کردن و لباساشو براش پوشوندن الیته لباسای کهنه و خونی و پاره و در آخر
چان کیو:حیف میشه اگه بیان دنبالت و ببرنت پس باید کارای بیشتری انجام بدیم
و به سوچان علامت داد و سوچان هم با چاقو ضربه ای عمیق به شکم جی را زد و جفتشون از اونجا خارج شدن
جی را نمیتونست هیچ کاری کنه توان حرف زدن نداشت
..................
- ۵.۶k
- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط