زندگی...
پارت دو
*اره
هانا اومد
ویو هانا
رفتم تو و دیدم سوجین و مانگ نشستن رفتم پیششون
+سلام نامی کجاس
*سلاام خانوم دیر کردین میاد الان
+چی
~بشین تا بهت بگم
(مانگ دوست پسره قبلی هانا هست)
منو به زور نشوند و نزدیکم شد میخواس منو ببوسه که
_این جا چه خبره
پایانه فکش بک
ی کامیون جلمون پیچیدو........
ویو نامجون
*دکتر...... دکتر به هوش اومدن
با صدای شخصی بیدار شدم
درد شدیدی داشتم چرا سوجین این جاست چرا من این جام هانا کجاست چی شد یهو
سوالاتی بودن که توی مغذم میپیچیدن
*خوبی(با نگرانی)
_تو این جا چیکار میکنی
................
*اره
هانا اومد
ویو هانا
رفتم تو و دیدم سوجین و مانگ نشستن رفتم پیششون
+سلام نامی کجاس
*سلاام خانوم دیر کردین میاد الان
+چی
~بشین تا بهت بگم
(مانگ دوست پسره قبلی هانا هست)
منو به زور نشوند و نزدیکم شد میخواس منو ببوسه که
_این جا چه خبره
پایانه فکش بک
ی کامیون جلمون پیچیدو........
ویو نامجون
*دکتر...... دکتر به هوش اومدن
با صدای شخصی بیدار شدم
درد شدیدی داشتم چرا سوجین این جاست چرا من این جام هانا کجاست چی شد یهو
سوالاتی بودن که توی مغذم میپیچیدن
*خوبی(با نگرانی)
_تو این جا چیکار میکنی
................
۵.۳k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.