My cute introver
My cute introver
p24
+میگم جیمین...
میای فردا بریم بار؟
_اومممممم، باشع
+ساعت شیش خوبه؟
_اره
*پرش زمانی به خونه*
+پس ساعت شیش بهت زنگ میزنم
_باشه، شبت بخیر ا.تی من
روز بعد...
یه مسیج دادم بش.
+نکنه یادت رفته؟
_ده دقیقه دیگه پایین
پایین...
جیمینو دیدم که با یه کت و شلوار مشکی خیلی هات شده بود.
+های مستر پارک
_دلام
+عه کیوت نشوووو سیست میاد پایین
_عه باشه
_عععم"صاف کردن گلو"
_های لیدی کیم
+ایگووووو بیا بریم دیرمون شد
دستشو رو کمرم گذاشت ک تونسم سرخی گونمو حس کنم.یه نگاه دارک انداختو یه پوزخند زدو دستشو برداشت.
+زر زدم بابا دوباره کیوت شو
به طرف بار رفتیمو حدود ده مین بعد رسیدیم. اگه پیاده میرفتیم حدود یه ساعت طول میکشید.جیمین از همون اول شروع کرد به سوجو زدن. منم شات های کوچولو میخوردم
+زیاد نخور جیمینا
_من با یه شات و دوشات مست نمیشم
شات سومو هم زدم. خیلی گرمم شده بود و حتی دوست نمیتونستم شاتمو سر بکشم که ریخت رو لباسم و لباسم چسبید بهم.
یکی اومد جلوم.
یارو: جوننننن چه خوشگلی بیا بریم رو کار
+نمیامممممم ولم کننننن
یارو: مگه دست خودته
بلن شدمو زدم تو صورتش.
+تو کی هستی مثلا؟
دستشو گذاشت رو کمرم و اروم اروم به طرف باسنم برد.
یارو: من همونیم که قراره امشب تا صبح براش هرزگی کنی
+میگم ولم کننننن
_مگه نشنیدی گف ولش کن؟
یارو: به تو چه چیکارشی
_شوهرشم مشکلی داری؟ حالا عم گمشو تا سرتو به پات گره نزدم
درجا ترسیدو رفت. زدم به بازوی جیمین.
+از کی تا حالا شوعرمی؟
_خو اگه نمیگفتم ولت نمیکرد
مستی از سرمون پریده بود، رفتیم خونه.
جیمین ویو
به مامانم زنگ زدم.
_سلام اوما، خوبی؟
٪سلام پسرم، چه عجب یه زنگی ب ما زدی
_میگم مامان، میتونید بیاید سئول؟
٪چرا؟
_چون از یه دختری خوشم اومده،خاستم اگه میشه، بریم خاستگاریش...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جای حساس 😈
خبر خوب اینه که تا اخر این فیک شرط نداریم
p24
+میگم جیمین...
میای فردا بریم بار؟
_اومممممم، باشع
+ساعت شیش خوبه؟
_اره
*پرش زمانی به خونه*
+پس ساعت شیش بهت زنگ میزنم
_باشه، شبت بخیر ا.تی من
روز بعد...
یه مسیج دادم بش.
+نکنه یادت رفته؟
_ده دقیقه دیگه پایین
پایین...
جیمینو دیدم که با یه کت و شلوار مشکی خیلی هات شده بود.
+های مستر پارک
_دلام
+عه کیوت نشوووو سیست میاد پایین
_عه باشه
_عععم"صاف کردن گلو"
_های لیدی کیم
+ایگووووو بیا بریم دیرمون شد
دستشو رو کمرم گذاشت ک تونسم سرخی گونمو حس کنم.یه نگاه دارک انداختو یه پوزخند زدو دستشو برداشت.
+زر زدم بابا دوباره کیوت شو
به طرف بار رفتیمو حدود ده مین بعد رسیدیم. اگه پیاده میرفتیم حدود یه ساعت طول میکشید.جیمین از همون اول شروع کرد به سوجو زدن. منم شات های کوچولو میخوردم
+زیاد نخور جیمینا
_من با یه شات و دوشات مست نمیشم
شات سومو هم زدم. خیلی گرمم شده بود و حتی دوست نمیتونستم شاتمو سر بکشم که ریخت رو لباسم و لباسم چسبید بهم.
یکی اومد جلوم.
یارو: جوننننن چه خوشگلی بیا بریم رو کار
+نمیامممممم ولم کننننن
یارو: مگه دست خودته
بلن شدمو زدم تو صورتش.
+تو کی هستی مثلا؟
دستشو گذاشت رو کمرم و اروم اروم به طرف باسنم برد.
یارو: من همونیم که قراره امشب تا صبح براش هرزگی کنی
+میگم ولم کننننن
_مگه نشنیدی گف ولش کن؟
یارو: به تو چه چیکارشی
_شوهرشم مشکلی داری؟ حالا عم گمشو تا سرتو به پات گره نزدم
درجا ترسیدو رفت. زدم به بازوی جیمین.
+از کی تا حالا شوعرمی؟
_خو اگه نمیگفتم ولت نمیکرد
مستی از سرمون پریده بود، رفتیم خونه.
جیمین ویو
به مامانم زنگ زدم.
_سلام اوما، خوبی؟
٪سلام پسرم، چه عجب یه زنگی ب ما زدی
_میگم مامان، میتونید بیاید سئول؟
٪چرا؟
_چون از یه دختری خوشم اومده،خاستم اگه میشه، بریم خاستگاریش...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جای حساس 😈
خبر خوب اینه که تا اخر این فیک شرط نداریم
۱.۳k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.