غم مرا می بوسد به آغوش اش می فشارد زود به زود نگران ام ...

غم مرا می بوسد به آغوش اش می فشارد زود به زود نگران ام می شود سایه به سایه ام می آید و راه به راه موهایم را شانه می زند من فکر می کنم مرا غم زائیده است!
دیدگاه ها (۱)

از خواب برگشتم به تنهاییپل میزنم از تو به بیماریچشمامو می بن...

تو عاشق نبودی که درد دل عاشقا رو بفهمی تو بارون نموندی که د...

‌صافی آب مرا یادتو انداخت رفیق...تو دلت سبز...لبت سرخ...چراغ...

“جمعه”ها باید یک قلم برداشت آغشته کرد به تمامِ رنگهای پر از ...

حشمت فردوس حرف قشنگی زد گفت اونایی که فکر می کنند خیلی بزرگن...

🍒🌱مرا کمی بیشتر دوست داشته باش.چرا که فکر می کنم پایان غم ان...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط