با خودم عهد کردم

با خودم عهد کردم ...
امروووز با تیغ در دستانم
روی قلبم نوشتم س ک و ت
و با کندن هر کلمه روی قلبم
چیزی در درونم شروع به مردن کرد
چیزی شبیه فریاد،صبر،عشق،امید....
و حال من پرگناه ترین دختر شهر هستم....
دیدگاه ها (۶)

هر چقدر هم بگویمتو را فراموش کردم...باز هم تکه ای از دوست دا...

چقدر دلم می‌خواست باور کنم ، فردا روزِ بهتریستکه صبح از اب...

خودم راجایی گم کرده امشاید کنار خاطره تودر کوچه ی بارانشاید ...

ز جدایی دلم از واهمه مالامال استباقی عمر من آری به همین منوا...

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 1آن روز، انگ...

●بال های سیاه و سفید○پارت 8

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖²

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط