پارت
پارت³⁰
(بادیگارد هات❤️🔥)
_متاسفم اگه بخاطر نگاه خیره امون اذیت شدین ولی واقعا صورت زیبایی دارید.
خر ذوق شدم و گفتم:
_واقعااا؟؟
تهیونگ خنده ای کرد و گفت:
_آره واقعا.
با چشمای ستاره بارون نگاهشون میکردم.
ثورا هم میلمبوند.
کم کم اوناهم شروع کردن به خوردن اما سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم.
سرمو که بلند کردم دیدم جونگ کوک داره با عصبانیت نگاهم میکنه.
وا این چرا اینجوری نگام میکنه؟؟
سرمو به معنی چیه تکون دادم که با اخم مشغول خوردن شد.
اینم یه چیزیش میشه ها.
شونه بالا انداختم و منم شروع کردم به لمبوندن.
بعد از غذا همه دور هم جمع شده بودن و حرف میزدن
(بادیگارد هات❤️🔥)
_متاسفم اگه بخاطر نگاه خیره امون اذیت شدین ولی واقعا صورت زیبایی دارید.
خر ذوق شدم و گفتم:
_واقعااا؟؟
تهیونگ خنده ای کرد و گفت:
_آره واقعا.
با چشمای ستاره بارون نگاهشون میکردم.
ثورا هم میلمبوند.
کم کم اوناهم شروع کردن به خوردن اما سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم.
سرمو که بلند کردم دیدم جونگ کوک داره با عصبانیت نگاهم میکنه.
وا این چرا اینجوری نگام میکنه؟؟
سرمو به معنی چیه تکون دادم که با اخم مشغول خوردن شد.
اینم یه چیزیش میشه ها.
شونه بالا انداختم و منم شروع کردم به لمبوندن.
بعد از غذا همه دور هم جمع شده بودن و حرف میزدن
- ۲.۲k
- ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط